تاریخ زندگانی حضرت معصومه سلام الله علیها
مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام - سالروز وفات کریمه اهل البیت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت
بخش اول
وفات یا شهادت
در مورد وضعیت حضرت فاطمه معصومه( سلام الله علیها) در ساوه نقل شده که حضرت معصومه (سلام الله علیها) به همراه تنی چند از برادران خود و با همراهی گروهی از علویان به سوی خراسان رهسپار شدند و چون به ساوه رسیدند ساوه ای ها که شافعی مسلک بوده و با شیعیان و اهل بیت دشمنی می ورزیدند به آنان حمله ور گشته و مردان آنان را به شهادت رساندند و حضرت معصومه (علیهاالسلام) که شاهد درگیری و شهادت مظلومانه برادران غیرتمند خود بود، چون دید آنان در خاک و خون غلطیده اند و مظلومانه و در غربت جنازه های خون آلود آنان را تماشا کرد، امواج حزن و اندوه جانش را فرا گرفت و روح لطیفش بسی آزرده خاطر گشت و این شدت غم و ناراحتی او را بیمار ساخت (زندگی حضرت معصومه, نوشته آقای منصوری, ص 14، به نقل از ریاض الانساب, تالیف ملک الکتاب شیرازی)
همچنین بر پایه روایتی دیگر در ساوه زنی آن حضرت را مسموم ساخت (وسیله المعصومیه, نوشته میرزا ابوطالب بیوک, ص 68, الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام, نوشته جعفر مرتضی العاملی, ص 428؛ قیام سادات علوی، علی اکبر تشیّد، ص168.)
آنچه مسلم است حضرت معصومه (سلام الله علیها) مانند جده بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) بر اثر شدت مصائبی که از سوی حاکمان جور به آن بزرگوار رسید در سن جوانی از دنیا رفته است.
بخش دوم
زندگی نامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) از آغاز تا شهادت
زندگی نامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
در این فصل نظر شما را به طور فشرده به زندگی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) جلب می کنیم:
پدر بزرگوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) است که او را ابوالحسن اول نیز می گویند، و از القاب مشهور آن حضرت کاظم، باب الحوائج و صالح می باشد.
آن بزرگوار روز یک شنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجری در روستای ابواء که بین مکه و مدینه واقع شده، دیده به جهان گشود.
آن حضرت بیش از سایر امامان(علیه السلام) فرزند داشت که بعضی سی، و برخی شصت فرزند برای او نام برده اند.
عالم بزرگ شیخ مفید"ره"(وفات یافته سال 413 هـ .ق) می نویسد: آن بزرگوار سی و هفت فرزند از همسران متعدد داشت که نام های آنها به این ترتیب بود:
1ـ پسران:
1ـ حضرت علی بن موسی الرضا 2ـ ابراهیم 3ـ عباس 4ـ قاسم 5ـ اسماعیل 6ـ جعفر 7ـ هارون 8ـ حسن 9ـ احمد 10ـ محمد 11ـ حمزه 12ـ عبدالله 13ـ اسحق 14ـ عبیدالله 15ـ زید 16ـ حسن 17ـ فضل 18ـ حسین 19ـ سلیمان.
2ـ دختران:
1ـ فاطمه کبری 2ـ فاطمه صغری(158)3ـ رقیه 4ـ حکیمه 5ـ ام ابیها 6ـ رقیه صغری 7ـ ام جعفر 8ـ لبابه 9ـ زینب 10ـ خدیجه 11ـ علیه 12ـ آمنه 13ـ حسنه 14ـ برْیهه 15ـ عایشه 16ـ ام سلطمه 17ـ میمونه 18ـام کلثوم
آن بزرگوار در سال 148 هجری قمری زمان خلافت منصور به امامت رسید و در زمان خلافت مهدی عباسی و هادی عباسی نیز امام بود، وقتی که هارون الرشدی به خلافت رسید پس از پانزده سال، در زندان بغداد شهید شد.
مشهور بین تاریخ نویسان آن است که آن بزرگوار در روز 25 رجب سال 183 هجری از دنیا رفت.(159)
هارون الرشید آن بزرگوار را در سال 179 هجری قمری در مدینه دستگیر کرده و به طرف عراق آورد و از آن وقت تا آخر عمر در زندان به سر می برد.
مادر حضرت معصومه (سلام الله علیها)
آن طور که از شواهد و قرائن و بعضی از روایات(160)استفاده می شود، مادر حضرت معصومه (سلام الله علیها) همان مادر امام رضا(علیه السلام) است برای مادر حضرت رضا(علیه السلام) نام های متعددی ذکر کرده اند، مانند: خیزران، ام البنین، نجمه و... روایت شده پس از آنکه حضرت رضا(علیه السلام) از او متولد شد، به او"طاهره" گفتند.(161)
روز ولادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
مطابق پاره ای از مدارک، حضرت معصومه (سلام الله علیها) در روز اول ماه ذیقعده سال 173 هجری قمری، در مدینه چشم به جهان گشود.
محدث گرانقدر مرحوم آیت الله شیخ علی نمازی(وفات یافته در دوم ذیحجه سال 1405 هـ . ق که مرقدش در یکی از حجره های صحن رضوی در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا(علیه السلام) قرار دارد) در کتاب پربار مستدرک سفینه البحار(که ده جلد است) در جلد هشتم چنین می نویسد:
"فاطِمَهُ الْمَعْصومَهُ الْمَوْلُودَهُ فِی غُرَهِ ذِی الْقَعْدَهِ سَنَهَ 173؛
فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در آغاز ماه ذیقعده سال 173، دیده به جهان گشود."(162)
مرحوم فیض در کتاب انجم فروزان و گنجینه آثار قم از کتاب لواقح الانوار فی طبقات الاخیار(تألیف عبدالوهاب شعرانی شافعی وفات یافته در سال 937 هـ .ق) و کتاب نزهه الابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار(تألیف سید موسی برزنجی شافعی مدنی) چنین نقل می کند:
"وِلادَهُ فاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَی بنِ جَعْفَرٍ، فِی مَدِینَهِ الْمُنَوَرَهِ غُرَه ذِی الْقَعْدَهِ الْحرامِ، سَنَه ثَلاثَ وَ ثَمانینَ وَمأَهَ بَعْدَ الهِجْرَهِ النَبَویَهِ، وَتُوُفِیَتْ فِی الْعاشِرِ مِنْ رَبیعِ الثانِی فِی سَنَهِ اِحْدی وَمَأَتَینِ فی بَلْدَهِ قُمْ؛
حضرت فاطمه(معصومه) دختر امام کاظم(علیه السلام) در مدینه منوره، در آغاز ماه ذیقعده سال 183 هـ . ق دیده به جهان گشود، و در دهم ماه ربیع الثانی سال 201 در قم وفات یافت."(163)
مدارک دیگری نیز در مورد روز ولادت آن حضرت(در آغاز ذیقعده) در دسترس است مانند:
1ـ عوالم العلوم، تألیف علامه بحرانی، ج 21، ص 328.
2ـ حیاه الست، تألیف شیخ مهدی منصوری، ص 10.
3ـ فاطمه بنت الامام موسی الکاظم، تألیف دکتر محمدهای امینی(فرزند علامه امینی صاحب الغدیر) ص 21 و 5.
4ـ زندگانی حضرت موسی بن جعفر، تألیف عمادزاده، ج 2،ص 375.
بررسی و شرح کوتاه:
در بعضی از مدارک فوق، سال 183 ذکر شده، که صحیح چنان که در مستدرک سفینه آمده 173 است، زیرا با توجه به این که امام کاظم(علیه السلام) در 25 رجب سال 183 هـ .ق در زندان هارون در بغداد به شهادت رسید، و کمترین مدت زندانش، چهار سال بود، در این مدت از خانواده اش که در مدینه ساکن بودند، دور بود، بنابراین ممکن نیست ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 183 رخ داده باشد، و ظاهراً در این شماره اشتباه شده و به جای 173،183 نوشته شده است.
از این رو محقق کاوشگر، مرحوم عمادزاده اصفهانی، بدون ابهام می نویسد:" حضرت معصومه (سلام الله علیها) در مدینه در ماه ذیقعده سال 173 متول شد، و در ربیع الثانی سال 201(در قم) دیده از جهان فرو بست."(164)
بنابراین باید پرونده این مطلب را در همین جا بست، و از باب تسامح در ادله سنن، تاریخ ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) را همان آغاز ذیقعده سال 173 هـ .ق اعلام کرد، چنان که اخیراً آستانه مقدسه قم همین اعلام را نموده است، به امید آنکه با توجه به ولادت با سعادت حضرت رضا(علیه السلام) که در روز 11 ذیقعده سال 148 در مدینه رخ داد، این ده روز بین روز ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و روز ولادت امام رضا(علیه السلام) را به عنوان دهه نور یاد نموده و از آن دو بزرگوار یاد کرد، و خاطره سازنده و پربار زندگی درخشان آنها را تجدید نمود.
شادی و سرور ولادت
آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا(علیه السلام) و دودمان نبوت، پیام آور شادی مخصوص و پایانه یک انتظار عمیق و استثنایی است، زیرا حضرت نجمه(علیه السلام) فرزندی بر حضرت رضا(علیه السلام) نداشت، و مدت ها پس از حضرت رضا(علیه السلام) صاحب فرزندی نشد]زیرا حضرت رضا(علیه السلام) در سال 148 هـ .ق متولد شد، ولی حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 173، یعنی با 25 سال فاصله]
با توجه به اینکه امام صادق(علیه السلام) به ولادت چنین بانویی، بشارت داده بود، بنابراین پس از آنکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیده به جهان گشود، آن روز برای حضرت نجمه(علیه السلام) و حضرت رضا(علیه السلام) روز شادی و سرور وصف ناپذیر و روز مهم از ایام اله بود، چرا که دختری از آسمان ولایت و امامت، طلوع کرده بود،که قلب ها را جلا و صفا می داد و چشم ها را روشن می کرد و کانون مقدس اهل بیت(علیه السلام) را گرم می نمود.
به راستی توصیف عظمت هلهله و غریو شادی از دودمان رسالت را به خاطر اینکه امام رضا(علیه السلام) دارای خواهر شده که سال ها قبل در خبرهای غیبی به وجود او مژده داده شده بود نمی توان ترسیم کرد، چرا که فروغی از کوثر، و گلی تابناک از گلشن آل محمد، چشم به جهان گشوده بود، و جهان ملوک و معنی را صفای دیگری بخشیده بود.
تاریخ وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)
مدارک متعددی وجود دارد که حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 201 هـ .ق در قم، وفات نموده است(165)، چنان که از کاشی کاری های اطراف حرم که از قرن ها پیش به جای مانده مرقوم شده است، ولی در مورد روز و ماه وفات آن حضرت، اختلاف است، که تا سه قول گفته شده است:
1ـ طبق پاره ای از مدارک، دهم ربیع الثانی بوده است.(166)
2ـ مطابق بعضی از مدارک، دوازدهم ربیع الثانی بوده است.(167)
3ـ و بر اساس مدرک دیگر، هشتم شعبان بوده است.(168)
هیچ یک از این سه قول، آن گونه که باید، مورد اطمینان نیست.
ولی همان گونه که بعضی از بزرگان گفته اند: انصاف این است که برای جمع بین دو قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بزرگ بانوی دو عالم جهان، سه روز(10 و 11 و 12 ماه ربیع الثانی) را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم سوگواری برقرار کرد، چنان که در سال های اخیر مسؤولین و دست اندر کاران آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) همین کار را شروع نموده، و این سنت خوب به جریان افتاده است، و این سه روز به عنوان ایام معصومیه، جا افتاده است، به امید آنکه در این ایام در آستانه مقدسه قم، و در سایر مساجد و محافل، از آن بانوی باعظمت، تجلیل شایان گردد، و خاطره زندگی درخشان آن شفیعه روز جزا، تجدید شود.
از آنچه در بالا خاطر نشان شد نتیجه می گیریم که سن حضرت معصومه (سلام الله علیها) هنگام وفات، در حدود 28 سال بوده است(از سال 173 تا 201 هـ .ق) پس اینکه در زبان عوام، آن حضرت به عنوان 18 تا 23 ساله، معروف شده، مدرک و سند محکمی ندارد.
چرا حضرت معصومه (سلام الله علیها) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه (سلام الله علیها) ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش می آید که سنت ازدواج مستحب مؤکد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) فرمود:
"ما بُنِیَ فِی الْاِسْلامِ بَناءٌ اَحَبَ اِلَی اللهِ عَزَوَجَلَ، وَاَعَزَ مِنَ التَزویجِ؛
در اسلام در پیشگاه خدا بنایی برپا نشده که محبوب تر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد."(169)
نیز فرمود:
"اَلنِکاحُ سُنَتِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَتِی فَلَیْسَ مِنِی؛
ازدواج سنت و برنامه من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست."(170)
در عصر امام باقر(علیه السلام) بانویی به خاطر ریاضت و کسب فضیلت، ازدواج نمی کرد، امام باقر(علیه السلام) به او فرمود:"اگر در ترک ازدواج، فضیلتی به دست می آمد، حضرت فاطمه(علیه السلام) سزاوارتر از تو بود، که به خاطر کسب فضایل اخلاقی، ازدواج نکند، زیرا هیچ بانویی در کسب کمالات، از فاطمه(علیه السلام) پیشی نگرفته است."(171)
پاسخ:
در پاسخ به این سؤال دو مطلب گفته شده که هر کدام، یا یکی از آنها، دلیل شایسته ای است که موجب ترک ازدواج حضرت معصومه (سلام الله علیها) شده است:
1ـ دختران امام کاظم(علیه السلام) به ویژه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند، تا با او ازدواج کنند، امام کاظم(علیه السلام) به آنها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان حضرت رضا(علیه السلام) ازدواج کنند(172)این سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است، که باید برای آنها همسر مناسبی باشد. با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا(علیه السلام)، نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر و همتای مناسبی برای فاطمه(علیه السلام) پیدا نمی شد."(173)
2ـ ترس و وحشت حکومت پر از خفقان و اختناق هارون، به گونه ای بود که کسی جرأت نمی کرد با دختران امام کاظم(علیه السلام) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد می شد، به این ترتیب، حضرت معصومه (سلام الله علیها) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرف نظر کردند.
در ضمن نباید این مطلب را از نظر دور داشت که امام کاظم(علیه السلام) در زندان به سر می برد، و اطلاع امام رضا(علیه السلام) از آینده(در مورد شهادت پدر، و هجرت اجباری او به خراسان) شاید دلیل دیگری برای ترک ازدواج حضرت معصومه (سلام الله علیها) باشد.
و این نیز از مصائب و رنج های روزگار نسبت به خاندان نبوت است، که ستمگران کینه توز، با ایجاد شرایط نامساعد، آن ها را از مواهب زندگی، محروم
هجرت عظیم حضرت معصومه (سلام الله علیها) از حجاز به ایران
مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا(علیه السلام) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان آمد.
یک سال بعد(سال 201) حضرت معصومه (سلام الله علیها) به شوق دیدار برادرش حضرت رضا(علیه السلام) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی دار و عظیم حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای حمایت از ولایت امام علی موسی الرضا(علیه السلام) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می شد آن حضرت در این هجرت به ساوه رسیدند. در مورد آن حضرت معصومه (سلام الله علیها) از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است.
ولی در این باره بهترین و اصیل ترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد می کنند، آنچه که"حسن بن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم" به گفته علامه مجلسی در بحارالانوار، و محدث قمی در سفینه البحار(174)در این باره نظر می دهد، چنین است:
حضرت رضا(علیه السلام) به دعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه (سلام الله علیها) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه (سلام الله علیها) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(علیه السلام) بود، وارد شد.
امام روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه (سلام الله علیها) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.
آری خاطر حضرت معصومه (سلام الله علیها) خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از غم و اندوه با این جهان وداع گفت.
در این چند روزی که حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم بود از فراق برادر می گریست ومحزون و غمگین بود، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجره هایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد با شکوهی ساخته اند.
اینک آنجا به نام مدرسه ستیه(175)در محله میدان میر قم، معروف می باشد.(176)
ماجرای ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم در روایات دیگر
امام کاظم(علیه السلام) وقتی که زندانی شد، به فرزندش امام رضا(علیه السلام) وصیت کرد تا سرپرستی دخترانش(که خواهران حضرت رضا(علیه السلام) باشند) را عهده دار گردد، و به آنها سفارش کرد، که در همه امور از برادرشان حضرت رضا(علیه السلام) اطاعت کنند. حضرت معصومه (سلام الله علیها) هنگام شهادت پدر(که در سال 183 هـ . ق رخ داد) ده سال داشت و بخش مهمی از دوران کودکیش را با روزگار تلخ فراق پدر(که در زندان به سر می برد) گذراند.
حضرت معصومه (سلام الله علیها) در پناه برادرش زندگی می کرد، زیرا پدرش در زندان بود، هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بودن برادر بزگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شد، تصمیم گرفت به خاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را به قصد خراسان ترک رکد، و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نایل گردد، ولی در ساوه بیمار گردید....
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(علیه السلام) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد(177)و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.
و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر(علیه السلام) همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهلبیت(علیه السلام) به هارون که در حال غذا خوردن بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند.
نقل شده: در غذای حضرت معصومه (سلام الله علیها) زهر ریختند(178)و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد، و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید.
مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.(179)
داغ پر سوز فراق
نظر به اینکه این ماجرا در سال 201 هجری قمری، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السلام) رخ داده است(زیرا امام رضا(علیه السلام) در سال 203 شهید شد) این نیز از مصائب دیگر حضرت رضا(علیه السلام) است، مصیبتی جان سوز، که خواهر مهربانش در نیمه راه وصال، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، و دیدار و ملاقات، به فراق و جدایی، تبدیل گردید و داغ جان سوز شهادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) قلب مبارک حضرت رضا(علیه السلام) را جریحه دار کرده و حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز بادلی پر از سوز فراق و امید دیدار برادر، و با چشمی گریان از دوری برادر شهید شده است، شاعر معاصر آقای"حسان" در این راستا گوید:
از مدینه به قصد خطه طوس
رهروی خسته پاست معصومه
تا زیارت کند برادر خویش
فکر و ذکر دعاست معصومه
روز و شب عاشقی بیابان گرد
خواهری با وفاست معصومه(180)
قطعاً حضرت رضا(علیه السلام) نیز هنگام شهادت، همان گونه که از یگانه فرزندش حضرت جواد(علیه السلام) یاد کرده، از خواهر مهربانش، حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز یاد کرده که شاعر از زبان آن حضرت می گوید:
مردم به غریبی و عیالم به سرم نیست
صد حیف که من صورت مصعومه ندیدم
افسوس از آن حسرت دیدار که دلم را
صد چاک زد و چهره محبوب ندیدم
مرحوم محقق دانشمند آقای قَرُنی در این راستا چنین سروده است:
زبس انتظار کشیدم سفید شد مویم
جریحه دار شد از اشک دیده گان رویم
به انتظار پدر، روز و شب به سر می بردم
ولی دریغ نشد تا گل رخش بویم
سپس به هجر برادر، فلک دچارم کرد
گشود باب فراق دگر زکین سویم
خزان بگشت گلستان و گل زدستم رفت
به حیرتم که گل گم شده کجا جویم
مدینه تا به خراسان هزار فرسنگ است
ره وصال برادر، به صد شعف پویم
که شاید آنکه ببینم دوباره رخسارش
به نزد یوسف گم گشته راز دل گویم(181)
ماجرای دفن جنازه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
زمینی که آستانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در آن واقع است، با بلان نام داشته، و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملک های موسی بن خزرج بوده است، این زمین را موسی بن خزرج که هم مهمان دار حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد.
آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار دهند، پس از آنکه جنازه مطهر آن بی بی بزرگوار را غسل داده و کفن نمودند،آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل سعد گفتگو شد که چه کسی داخل قبر شده، و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود داخل قبر شود آن گوهر پاک را دفن کند.
چون به سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند، همین که به نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه (سلام الله علیها) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند، آن گاه بیرون آمده و رفتند، و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.
آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تاهنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم(علیه السلام) وارد قم گردید و قبه ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.(182)
بعد از مدتی ام محمد دختر موسی پسر امام جواد(علیه السلام) وفات کرد، جنازه او را در کنار مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپردند.
مدتی بعد، میمونه خواهر ام محمد وفات کرد، او را نیز در کنار مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپردند و قبه ای جداگانه بر روی قبر آن دو بانو، بنا نمودند سپس بْریهیه دختر موسی بن امام جواد(علیه السلام) وفات نمود، او را نیز در آنجا به خاک سپردند.(183)
مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد(علیه السلام)، ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع(علیه السلام)، و ام حبیب کنیز محمد بن احمد بن موسی مبرقع(علیه السلام).(184)
بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان، و منسوبین به امامان(علیه السلام) در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شده اند.(185)از این رو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زیارت می کنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد:
"اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ یا بَناتِ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ؛
سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد."
پیکرهای تر و تازه، پس از هزار و چند سال
از گفتنی های عجیب و معجزه آسا که در عصر ناصرالدین شاه(متوفای 1313 هـ .ق) رخ داده اینکه: مرحوم آیت الله حاج آقا حسینی مجتهد[کوچه حرمی جد پدری حرم پناهی ها و جد مادری اشراقی ها که قبرش به صورت مرتفع در صحن نو، مقابل قبر مرحوم آیت الله شیخ فیض الله نوری است] نقل کرد: هنگام فرش کردن حضرت مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) با سنگ های مرمر، در قسمت پایین پای حضرت، روزنه ای به سرداب باز شد، ضروری به نظر رسید که افرادی انتخاب شوند و داخل سرداب بروند و وضع آنجا را بررسی کنند که اگر نیاز به تعمیر داشت، تعمیر نمایند.
دو نفر بانوی صالحه انتخاب شدند، چراغی برداشته داخل سرداب شدند، دیدند قبر مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) در آن سرداب نیست، بلکه آن سرداب در پایین قبر مطهر آن حضرت است، در آن جا سه پیکر مطهر تر و تازه را دیدند که گویی همان روز، روح از بدنشان جدا شده بود یک تن بانو، و دو تن کنیز و سیاه چهره بودند.(186)
از بررسی کتب فهمیده می شود که آن بانوی ارجمند میمونه دختر موسی مبرقع بن امام جواد(علیه السلام) بوده، و آن دو کنیز، ام اسحاق و ام حبیب، بوده اند. آری پس از گذشت یازده قرن از وفاتشان، بدن مبارکشان، هیچ تغییر نکرده بود، و مصداق این سخن پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) شدند که فرمود:
"اِنَ اللهَ حَرَمَ لُحُومَنا عَلَی الْاَرْضِ فَلایَطْعُمُ مِنْها شَیْئاً؛
خداوند گوشت های ما را بر زمین حرام کرده، هرگز زمین چیزی از گوشت ما را نمی خورد."(187)
نگاهی به فضایل حضرت معصومه (سلام الله علیها)
ازآنجا که شناخت، پایه دین است، و اظهار عقیده و انجام کارهای نیک از روی شناخت، به عقیده و اعمال، ارزش چندان برابر می دهد، و از آنجا که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به کمیل فرمود:
"ما مِنْ حَرَکَهٍ اِلا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِیها اِلی مَعْرِفَهٍ؛
هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو به شناخت خیر و شر آن نیازمند هستی."(188)
و حضرت رضا(علیه السلام) در مورد پاداش زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) فرمود:
"مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ؛
کسی که او را در حالی که حقش را شناخته، زیارت کند، برای او بهشت است."(189)
و در فرازی از زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) که از حضرت رضا(علیه السلام) نقل شده می خوانیم:
"وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ اِنَهُ وَلِیُ قَدِیرٌ؛
از خدا می خواهیم که معرفت به شأن شما را از ما سلب نکند، او سرپرست توانا است."
نتیجه می گیریم که قبل از هر چیز باید امامان(علیه السلام) و شخصیت های بزرگی چون حضرت معصومه (سلام الله علیها) را شناخت، و درک پاداش و درجات ارزش، بستگی به شناخت آنها دارد، از این رو در اینجا نظر شما را به ده نمونه از فضایل حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که موجب شناخت بیشتر است، جلب می کنیم:
1ـ دختر روح و جسم پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم)
در زیارتنامه ای که در شأن حضرت معصومه (سلام الله علیها) از حضرت رضا(علیه السلام) نقل شده، حضرت معصومه (سلام الله علیها) به عنوان:
دختر رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم)، دختر فاطمه و خدیجه(علیه السلام)، دختر امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، دختر حسن و حسین(علیه السلام)، دختر ولی خدا(امام کاظم(علیه السلام))، خواهر ولی خدا(امام رضا(علیه السلام))، و عمه ولی خدا(امام جواد(علیه السلام)) خوانده شده است.
این تعبیرات، تنها بیانگر شرافت خانوادگی نیست، بلکه علاوه بر آن، بیانگر آن است که حضرت معصومه (سلام الله علیها) از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی، به راستی فرزند روح و جسم پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) وحضرت زهرا و خدیجه کبری(علیه السلام) و امام معصوم(علیه السلام) است.
2ـ مقام عصمت و طهارت حضرت معصومه (سلام الله علیها)
روایت شده: حضرت رضا(علیه السلام) فرمود:
"مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛
کسی که معصومه (سلام الله علیها) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است."(190)
گرچه شواهد و قراین در مورد مقام عصمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم حضرت رضا(علیه السلام) صراحت دارد که حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا(علیه السلام) به حضرت معصومه (سلام الله علیها) داده است، وگرنه نام حضرت معصومه (سلام الله علیها) فاطمه کبری است از سوی دیگر، به فرموده حضرت رضا(علیه السلام) پاداش زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) همانند پاداش زیارت حضرت رضا(علیه السلام) است.
یکی از قراینی که بیانگر مقام عصمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) است، این که(چنان که خاطر نشان شد) دو نفر نقاب دار از عالم غیب آمدند و جنازه آن حضرت را به خاک سپردند.
با توجه به این که: ما معتقدیم، معصوم را باید معصوم دفن کند، به احتمال قوی، آن دو نفر، امام رضا(علیه السلام) و امام جواد(علیه السلام) بوده اند.
پاسخ به یک سؤال
در اینجا این سؤال مطرح می شود که مگر غیر از پیامبران و چهارده معصوم، معصوم دیگری نیز داریم؟
پاسخ: مقام عصمت که عالی ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، در وهله اول به دو گونه است: 1ـ معصوم از خطا 2ـ معصوم از گناه، حضرت معصومه (سلام الله علیها) همانند حضرت زینب(علیه السلام) در یکی از درجات عصمتند، گرچه در درجات چهارده معصوم(علیه السلام) نباشند، زیرا چهارده معصوم(علیه السلام) علاوه بر عصمت از گناه عصمت از خطا نیز دارند.
به هر حال وجود ذیجود حضرت معصومه (سلام الله علیها) که بانویی بسیار ارجمند، و گلی باشکوه از گلستان نبوت و امامت است، همچون روحی در پیکر سرزمین قم است، او با نورانیت معنوی خود، سرزمین قم را رونقی دیگر بخشیده است، و قدم مبارکش در قم، هزاران چندان بر عظمت قم افزوده است. او سلاله پاک از خزائن امامت و ولایت، وگوهری گرانقدر و تابناک از صدف ملک امکان است که روز به روز و ساعت به ساعت بر شکوه و شرافت قم، می افزاید، به گفته شیخ زکی باغبان در قصیده معروف خود:
قم گشته از شرافت معصومه با صفا
چون روضه بهشت برین گشته پر ضیا
شاهان به درگهش همه آورده التجا
بی شک که می رود به بهشت از ره عطا
بر نعش مجرمی که نشیند غبار قم
چند شعر از نگارنده تقدیم به حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نگارنده نیز در حد بضاعت اندک خود، در این راستا چنین سروده ام:
ای سرزمین قم توکن از روی افتخار
زآن گوهر خجسته و آن اخت شهریار
بر سایر اراضی عالم زعز و جاه
فخر و سرور، هر دم و هر لحظه بی فکار
برگو به آسمان که مناز از ستارگان
در من ستاره شرف است و خور نهار
کاو خواهر امام بوُد دختر امام
هم عمه امام و زعصمت چو هشت و چار
همواره شیعه از ره صدق می کند خطاب
بر دخت مصطفی و نگهدار ذوالفقار
ای گوهر یگانه عصمت، در شرف
وی منبع فضایل و معنا و اعتبار
خاک درت بْدی و بود توتیای چشم
مهر رخت حکایت و مرآت نور یار
دارند فرشتگان ز سرالتجاء و صدق
اندر سرای تو سر تعظیم و روی خوار
قربان شوند و چاکر درگاهت ای مهین
ای گوهر نُه صدف عفت و وقار
از فر تواست حوزه علمیه با شکوه
از لطف تواست رونق آن جمله برقرار
اندر حوادث و خطر و پستی و فراز
باشی پناه و یاور این"یار ارجدار"
از نور تواست دیده خفاش بی قرار
از کوی تواست دیده اعداء، تار و مار
زیبدکنی شفاعت ما را زروز حشر
ای شافع شکسته دلان نزد کردگار
زآن روی که شفیعه بود مر تو را لقب
بهر دلیل در زیارت او"اِشْفَی" بیار
دارد"محمدی" زسر صدق و بندگی
صبح و مساء در کنف لطف تو بهار
آری حضرت رضا(علیه السلام) به ما یاد داده که در زیارت او چنین بخوانیم:
"یا فاطِمَهُ اِشْفَعی لِی فِی الْجَنَهِ، فَاِنَ لَکِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ؛
ای فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت کن، چرا که در پیشگاه خداوند، دارای مقام و منزلتی بس ارجمند هستی."(191)
3ـ پیشگویی امام صادق(علیه السلام) از حضرت معصومه (سلام الله علیها) قبل از ولادتش
از اموری که به روشنی بیانگر عظمت مخصوص مقام حضرت معصومه (سلام الله علیها) است، این که امام صادق(علیه السلام) قبل از ولادت او، حتی قبل از ولادت پدر او، از او یاد کرده است، این موضوع بیانگر آن است که این بانوی خاندان نبوت، از امتیازات و ویژگی های عمیق و ارجمندی برخوردار بوده است، و در سطح بالایی از شخصیت و ارزش های انسانی و ملکوتی قرار داشته است، به عنوان مثال:
1ـ یکی از شیعیان به محضر امام صادق(علیه السلام) آمد، دید آن حضرت در کنار گهواره کودکی، با آن کودک گفتگو می کند، تعجب کرد و گفت: آیا با کودک نوزاد سخن می گویی؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود: اگر تو هم مایل هستی نزد این کودک بیا و با او گفتگو کن.
او می گوید: کنار گهواره آن کودک نوزاد رفتم، سلام کودکم، جواب سلام مرا داد، به من فرمود: نامی که برای دختر تازه متولد شده ات برگزیده ای عوض کن، زیرا خداوند آن نام را دشمن دارد.(با توجه به این که او چند روز قبل از او دارای دختر شده بود نامش حْمیرا گذاشته بود.)
آن شخص می گوید: سخن گفتن نوزاد، و اطلاع او از اخبار پنهان، و نهی ا زمنکر او، مرا بیشتر به تعجب واداشت، بهت زده شدم، امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: تعجب نکن، این کودک فرزندم موسی است خداوند از او دختری به من عنایت کند که نامش فاطمه است، او در سرزمین قم به خاک سپرده می شود، و هر کس(مرقد) او را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است.(192)
2ـ نیز امام صادق(علیه السلام) قبل از ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) در ضمن گفتاری در شأن او فرمود:
"وَسَتُدفَنُ فِیها اِمْرَأَهٌ مِنْ اَوْلادِی تُسَمی فاطِمَهُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَهُ؛
و به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود، پس هر کس او را زیارت کند، بهشت برای او واجب می گردد."
در ذیل این روایت آمده؛ امام صادق(علیه السلام) این سخن را قبل از ولادت امام کاظم(علیه السلام) فرمود.(193)
با توجه به اینکه امام کاظم(علیه السلام) در سال 128 هـ . ق چشم به جهان گشوده است، و تولد حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 173 رخ داده، نتیجه می گیریم که امام صادق(علیه السلام) این سخن را 45 سال قبل از تولد حضرت معصومه (سلام الله علیها) فرموده است.
این پیش گویی امام صادق(علیه السلام)، در سخن دیگری نیز آمده که فرمود:
"در قم بانویی از فرزندانم رحلت می کند که به شفاعت او همه شیعیانم وارد بهشت می گردند."(194)
این پیش گویی ها دلالت ضمنی و در عین حال عمیق و آشکار بر عظمت جلال و مقام رفیع حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارند، و در ضمن دعوت شیعیان به توجه بیشتر به مقام این بانو، و آرمان های مقدس او است.
این مطلب نیز به نوبه خود حاکی از فضایل مخصوص حضرت معصومه (سلام الله علیها) و مقام ارجمند و ممتاز او است.
4ـ پدرش به فدایش
یکی از فضایل حضرت زهرا(علیه السلام) این است که پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) در موارد متعدد، در شأن او فرمود:
"فَداها اَبْوها؛ پدرش به فدایش باد."(195)
این تعبیر بیانگر اوج مقام ارجمند حضرت زهرا(علیه السلام) است که پیامبر اکرم(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) در شأن او گفته است.
در مورد حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز نظیر این مطلب از پدرش امام کاظم(علیه السلام) روایت شده، در این راستا به ماجرای جالب زیر توجه کنید:
مرحوم آیت الله مستنبط(داماد اول آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی) از کتاب کشف اللثالی که نسخه خطی آن در کتابخانه شوشتری های نجف اشرف موجود است، و تألیف دانشمند محقق صالح بن عرندس دانشمند قرن نهم هجری می باشد، چنین نقل می کند:
عصر امام کاظم(علیه السلام) بود، روزی جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ از سؤال های خود، به مدینه وارد شدند تا به محضر امام کاظم(علیه السلام) برسند، آن حضرت در مسافرت بود، نظر به اینکه آنها ناگزیر به مراجعت بودند، پرسش های خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم(علیه السلام) تحویل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند، مدتی بعد هنگام خداحافظی، دیدند حضرت معصومه (سلام الله علیها) پاسخ پرسش های آنها را نوشته و آماده کرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دریافت کردند و به سوی وطن رهسپار شدند، در مسیر راه به امام کاظم(علیه السلام) برخورد نمودند، و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام کاظم(علیه السلام) آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه کرد، پاسخ های حضرت معصومه (سلام الله علیها) را درست یافت، سه بار فرمود:
"فَداها اَبْوها؛ پدرش به فدایش باد."
با اینکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در آن هنگام خردسال بود، این ماجرای جالب نیز، ما را به عظمت ویژه حضرت معصومه (سلام الله علیها) از نظر علم و معرفت آشنا می کند، و در جای خود بی نظیر و استثنایی است.(196)
5ـ عالمه و محدثه و حجت امین امامان(علیه السلام)
سیره حضرت معصومه (سلام الله علیها) در تاریخ گم شده است، علت آن، خفقان شدید آن عصر، و ترس از نگارش زندگی اهلبیت(علیه السلام) بوده است، در عین حال می توان بعضی از مطالب را از آنچه به جا مانده شرح داد.
از ویژگی های حضرت معصومه (سلام الله علیها) این بود که به علوم اسلام و آل محمد(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) آگاهی داشت، و آن را برای دیگران و آیندگان، نقل می کرد، و از راویان و محدثان به شمار می آمد، چنان که روایت نقل بیانگر این مطلب است از این رو امام کاظم(علیه السلام) فرمود:"پدرش به فدایش باد"، در حدی که وجود شریفش حجت و امین پدرش امام کاظم(علیه السلام) بود، چنان که در فرازی از زیارتنامه غیر معروفه او آمده:
"اَلسَلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ و حُجَتِهِ وَاَمِینِهِ؛
سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر(علیه السلام)، و حجت و امین موسی بن جعفر."(197)
بنابراین حضرت معصومه (سلام الله علیها) حجت و امانت دار پدرش امام کاظم(علیه السلام) بود،که در این صورت، حجت و امین خدا و حجت و نشانه اسلام و حافظ امانت الهی بود.
گرچه روایات آن حضرت به دست ما نرسیده، ولی اندکی از آن روایات را که دست ما رسیده در اینجا می آوریم:
1ـ در کتاب ارزشمند الغدیر، به نقل از کتب متعدد اهل تسنن، حدیث غدیر و حدیث"مُنْزِلت" از آن بانوی بزرگوار نقل شده است، به این ترتیب:
"… حَدَثَتْنا فاطِمَهُ وَ زَیْنَبُ وَاُمُ کُلْثُومٍ بَناتُ مُوسی بنِ جَعْفِرٍ، قُلْنَ حَدَثَتْنا فاطِمَهُ بِنْتُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَدِ الصادِقِ، حَدَثَتْنِی فاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَدِ بنِ عَلِیِ، حَدَثَتْنِی فاطِمَهُ بِنْتِ عَلِیَ بنِ الْحُسیْنِ، حَدَثَتْنِی فاطِمَهُ وَ سَکِینَهُ اِبْنَتا الْحُسَینِ بنِ عَلِیِ، عَنْ اُمِ کُلْثُومِ بِنْتِ فاطِمَهُ بِنْتِ النَبیِ، عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ رَسُولِ الله و رَضِیَ عَنْها قالَتْ:
اَنَسِیتُمْ قَولَ رَسُولِ الله(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍ"مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٍ مَوْلاهُ" وَقَوْلَهُ(صلّى الله علیه وآله وسلَّم):"اَنْتَ مِنی بِمَنْزِلَهِ هارُونَ مِنْ مُوسی(علیه السلام)؛
دختران امام کاظم(علیه السلام) فاطمه(معصومه) و زینب و ام کلثوم گفتند: روایت کرد ما را فاطمه دختر امام صادق(علیه السلام)، او گفت: روایت کرد مرا فاطمه دختر امام باقر(علیه السلام)، و او گفت: روایت کرد مرا فاطمه دختر امام سجاد، و او گفت: روایت کردند مرا فاطمه و سکینه دختران امام حسین(علیه السلام) و آنها گفتند، روایت کرد ما را اُم کلثوم دختر فاطمه زهرا(علیه السلام) دختر پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم)، و او از مادرش فاطمه زهرا دختر گرامی پیامبر(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) روایت کرده که آن بانوی در برابر غاصبین خلافت علی(علیه السلام) فرمود:
آیا فراموش کردید سخن رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) در روز عید غدیر خُم را که فرمود: هر کس که من مولا و رهبر او هستم، پس علی(علیه السلام) مولا و رهبر اوست؟ و نیز به علی(علیه السلام) فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسی(علیه السلام) است."(198)
2ـ حضرت معصومه (سلام الله علیها) به همان سند روایت بالا، از حضرت زهرا(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: از رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) شنیدم فرمود: هنگامی که به معراج رفتم، وارد بهشت شدم، در آنجا قصری از در سفید میان خالی دیدم، که درِ آن قصر، به دُر و یاقوت آراسته شده بود، و بر آن در، پرده ای آویخته بود، سرم را به سوی آن بلند کردم، دیدم بر روی آن در چنین نوشته شده است:
"لا اِلهَ اِلاَ اللهُ، مُحَمَداً رسُولُ اللهِ، عَلِیٌ وَلِیُ القَوْمِ؛
خدایی جز خدای یکتا نیست، محمد رسول خداست، علی رهبر قوم است.
و به آن پرده نگاه کردم دیدم در آن چنین نوشته شده است:
"بَخٍ بَخٍ مَنْ مِثْلُ شِیعَهِ عَلِیٍ؟
به به! چه کسی همانند شیعه علی(علیه السلام)(دارای مقامات عالی) است؟"
وارد آن قصر شدم، در میان آن، قصری از عقیق سرخ میان خالی دیدم، دارای دری از نقره، آراسته به زبرجد سبز بود، و بر آن در، پرده ای آویخته بود، سرم را بلند کردم، دیدم بر روی آن در چنین نوشته شده:
"مُحَمَدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلِیٌ وَصِیُ الْمُصْطَفی؛
محمد رسول خدا است، علی وصی مصطفی است."
سپس در آن پرده دیدم چنین نوشته بود:
"بِشِرْ شِیعهَ عَلِیٍ بِطیبِ الْمَوْلَد؛
شیعه علی(علیه السلام) را مژده بده که پاکزاد است."
در میان آن قصر رفتم، دیدم قصری دیگری از زمرد سبز میان خالی است که زیباتر از آن ندیده بودم، دارای دری از یاقوت سرخ، آراسته به دْر بود، پرده ای بر آن آویخته بود، سرم را بلند کردم و دیدم روی آن پرده چنین نوشته شده است:
"شِیعَهُ عَلِیٍ هُمُ الْفائِزُونَ؛
شیعیان علی(علیه السلام) کسانی هستند که رستگار می باشند."
به جبرئیل گفتم: حبیبم جبرئیل، این قصر از آن کیست؟ گفت: این قصر از آن پسر عمو و وصی تو علی بن ابیطالب(علیه السلام) است، همه مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند جز شیعیان علی(علیه السلام)، در آن روز مردم به نام های مادرانشان خوانده شوند،جز شیعه علی(علیه السلام) که به نام های پدرانشان خوانده می شوند، گفتم: ای حبیبم جبرئیل! منظور از این سخن چیست؟ گفت:
"لِاَنَهُمْ اَحَبُوا عَلِیاً فَطابَ مَولِدَهُمْ؛
زیرا شیعیان، علی(علیه السلام) را دوست داشتند از این رو پاکزاد شدند."(199)
3ـ حضرت معصومه (سلام الله علیها) با چند واسطه از صفیه عمه رسول خدا نقل می کند: وقتی که امام حسین(علیه السلام) چشم به جهان گشود، رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) به من فرمود: ای عمه! فرزندم را نزد من بیاور، عرض کردم: هنوز او را پاکیزه نکرده ام، فرمود: ای عمه! آیا تو می خواهی او را پاکیزه کنی؟ همانا خداوند متعال او را پاک و پاکیزه نموده است.(200)
4ـ حضرت معصومه وقتی که در ساوه بیمار شد، فرمود: مرا به قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود:"قم مرکز شیعیان ما می باشد."(201)
5ـ در کتاب اللؤلؤالثَمینه فی الآثار المنعنه المرویه(که در سال 1306 هـ . ق در مصر چاپ شده) چنین روایت شده:
"...عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ الصادِقِ جَعْفَرِِ بْنِ مُحَمَدٍ، عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ الْباقِرِ مُحَمَدِ بْنِ عَلِیٍ، عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ السَجادِ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ زَینِ الْعابِدینَ، عَنْ فاطِمَهَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ(صلّى الله علیه وآله وسلَّم)، قالَتْ قالَ رَسُولُ اللهِ: اَلا مَنْ ماتَ عَلی حُبِ آلِ مُحَمَدٍ ماتَ شَهِیداً؛
فاطمه(معصومه) دختر امام کاظم، و او از فاطمه دختر امام صادق، و او از فاطمه دختر امام باقر، و او از فاطمه دختر امام سجاد، و او از فاطمه دختر امام حسین، و او از زینب دختر علی، و او از فاطمه زهرا دختر رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) روایت کرد که رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) فرمود: آگاه باشید کسی که با حجت آل محمد(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) از دنیا رفت، شهید از رفته است."(202)
توجه به مضمون این پنج روایت بیانگر آن است که حضرت معصومه (سلام الله علیها) با پیام های خود حقانیت تشیع را ابلاغ می کند، و نسبت به شیعیان علی(علیه السلام) ابراز علاقه می نماید، و پاداش های آنها را بیان می کند تا آنها در راستای آرمان های مقدس تشیع، استوار باشند.
6ـ حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) تجلیگاه مرقد حضرت زهرا(علیه السلام)
مرجع عظیم الشأن مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) فرمود: پدرم مرحوم آیت الله علامه سید محمود مرعشی(ره) که در نجف اشرف می زیست، بسیار علاقمند بود که به طریقی، محل قبر شریف جده اش حضرت زهرا(علیه السلام) را بیابد، برای این مقصود، ختم مجربی(یعنی یکی از دعاهایی که استجابت آن به تجربه رسیده که با تکرار آن با حضور قلب و خلوص و شرایط دیگر، موجب رسیدن به مقصود است) انتخاب نمود، چهل شب به آن مداومت کرد، تا شاید از طریقی به محل مرقد شریف حضرت زهرا(علیه السلام) آگاه گردد.
شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان، به بستر خواب رفت، در عالم خواب به محضر امام باقر(علیه السلام)(یا امام صادق) رسید، امام به او فرمود: "عَلَیْکَ بِکَریمَهِ اَهْلِ الْبَیْتِ؛ به دامن کریمه اهل بیت(علیه السلام) چنگ بزن."
ایشان تصور کرد منظور امام(علیه السلام) از این جمله، حضرت زهرا(علیه السلام) است، عرض کرد:"آری قربانت گردم، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محل شریف قبر آن حضرت را دقیق تر بدانم و زیارتش کنم."
امام(علیه السلام) فرمود:"منظور من قبر شریف حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم است." سپس افزود: به خاطر مصالحی، خداوند اراده نموده که قبر حضرت زهرا(علیه السلام) برای همیشه برای همگان مخفی باشد، از این رو قبر حضرت معصومه (سلام الله علیها) را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا(علیه السلام) قرار داده است، اگر قرار بود قبر حضرت آشکار باشد همان شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا(علیه السلام) را خداوند برای قبر حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار داده است.
مرحوم آیه الله سید محمود مرعشی، وقتی که از خواب برخاست، تصمصم گرفت که به قصد زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم مهاجرات کند. او بی درنگ با همه اعضای خانواده اش از نجف اشرف، عازم قم شد و به زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) پرداخت.(203)
آن مرحوم، سرانجام به نجف بازگشت و در سال 1338 هـ . ق در آنجا در گذشت، ولی فرزند برومندش آیه الله العظمی سید شهاب الدین نجفی مرعشی به قم آمد و در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) می زیست تا اینکه پس از 66 سال درس و بحث و خدمات فقهی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بسیار، در هشتم صفر سال 1411 هـ . ق(مطابق با 17 شهریور 1369 شمسی) در سن 96 سالگی در قم به ملکوت اعلی پیوست، مرقد شریفش در جنب کتابخانه عظیم و بی نظیرش، در قم در خیابان آیه الله مرعشی(اِرُم سابق) قرار گرفته است.
این فراز عجیب و استثنایی نیز بیانگر ورق دیگری از مقام با عظمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که گویی آینه تمام نمای وجود مبارک جده اش حضرت زهرا(علیه السلام) است، که مرقدش در این رؤیای صادقانه همچون مرقد حضرت زهرا(علیه السلام) دارای همان شکوه و جلال معنوی شده است.
با توجه به اینکه مرجع تقلید این رؤیا را از پدر مجتهدش نقل می کند، و خواب دیدن امام معصوم(علیه السلام)، دلیل بر صدق آن خواب است.
7ـ زیارتنامه مخصوص
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت مصعومه(علیه السلام)، زیارتنامه ای است که به خصوص، حضرت رضا(علیه السلام) در شأن او صادر فرموده است، زیرا بعد از فاطمه زهرا(علیه السلام) تنها زیارتی که از امام معصوم(علیه السلام) برای او نقل شده زیارت حضرت مصعومه(علیه السلام) است، حضرت زینب(علیه السلام) با آن همه مقام و منزلت زیارت مخصوص ـ نقل شده ـ از معصوم ندارد و همچنین بانوان ارجمند دیگر از خاندان عصمت طهارت.
علامه مجلسی(ره) از بعضی از کتب زیارات، از علی بن ابراهیم، و او از پدرش، و او از سعد اشعری قمی نقل می کند که گفت در محضر امام رضا(علیه السلام) بودم، به من فرمود:"ای سعد از برای ما در نزد شما(در قم) قبری وجود دارد: سعد عرض کرد: قربانت گردم آیا مقصود شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر(علیه السلام) است؟ امام رضا(علیه السلام) فرمود:
"نَعَمْ مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهٌ؛آری کسی که با معرفت به شأن او، او را زیارت کند، بهشت برای او است."
سپس حضرت رضا(علیه السلام) چگونگی زیارت مرقد مطهر حضرت مصعومه(علیه السلام) را برای سعد، چنین بیان کرد، وقتی کنار قبرش رفتی در نزد بالای سر آن حضرت رو به قبله بایست و 34 مرتبه اللهُ اکبرُ و 33 بار سْبًحانُ اللهِ و 33 بار الحمدللهِ بگو، آنگاه بگو:
اَلسُلامْ علی آدم صفوة الله. تا آخر زیارت(204)
از ویژگی های این زیارت این است که مطابق دستور حضرت رضا(علیه السلام) در آغاز آن 34 بار تکبیر و 33 بار تسبیح و 33 بار حمد گفته می شود، چنین دستوری در مورد زیارت های دیگر دیده نشده.
آری این سرآغاز توحیدی، برای آن است که زائر هنگام زیارت آنخاتون ارجمند دو سرا، با توجه و حضور قلب، و توحید و تنزیه و شکر خدا وارد گردد، و بااین حالت ملکوتی با حضرت مصعومه(علیه السلام) ارتباط برقرار نماید، که چنین حالتی، عالی ترین حال بنده خدا در برابر عظمت مقام اولیای خدا است تا با روحی پاک و قلبی صاف و دور از شوائب و آلودگی ها به زیارت بپردازد و نتیجه خوب بگیرد.
8ـ القاب پیام آور
در مورد حضرت مصعومه(علیه السلام) دو زیارتنامه نقل شده، یکی همان زیارتنامه معروف است، که علامه مجلسی آن را از حضرت رضا(علیه السلام) نقل نموده است.(205)
دیگری زیارتنامه ای است که صاحب کتاب انوار المشعشعین(شیخ محمد علی بن حسین کاتوزیان، در همین کتاب، جلد 1، چاپ سنگی)(206)نقل کرده است، در فرازی از این زیارتنامه، خطاب به حضرت مصعومه(علیه السلام) چنین می خوانیم:
اَلسَلامُ عَلَیْکِ اَیَتُهَا الطاهِرَهُ الْحَمِیدَهُ الْبَرَهُ الرِشِیدَهُ، التَقِیَهُ النَقِیَهُ الرَضِیَهُ الْمَرْضِیَهُ؛
سلام بر تو ای پاک سرشت و پاک روش، ای ستوده، ای نیکوکار، ای بانوی رشد یافته و پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته و پسندیده."(207)
در این فراز به هشت لقب از القاب حضرت مصعومه(علیه السلام) تصریح شده که هر کدام پیام آور یکی از ابعاد ارزش های والای زندگی درخشان او است.
هر یک از این القاب و صفات کافی است که ما را به مقام های عالی و درجات ممتاز معنوی او رهمنون گردد، شخصیتی که همه ابعاد روش و منش و فکر و ذکر و عمل او بر اساس پاکی، صداقت، شایستگی، تفکر و رشد دینی و عرفانی، و مورد پسند خدا و رسول و امامان(علیه السلام) پی ریزی شده، و در این راستا قرار گرفته است، و به طور خلاصه، این صفات بیانگر مقام عصمت و طهارت ذاتی و اکتسابی او است، که هر کدام، چون آینه نشان دهنده جمال و کمال او می باشند.
9ـ شفاعت وسیع حضرت مصعومه(علیه السلام)
در ذیل روایتی که قبلاً در مورد پیش گویی امام صادق(علیه السلام) از تولد حضرت مصعومه(علیه السلام) و وفات او در قم ذکر شده است:
"...وَاِسْمُها فاطِمَهُ بِنْتُ مُوسی، تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شِیعَتُنا الْجَنَهَ بِاَجْمَعِهمْ؛
نام او فاطمه دختر موسی(علیه السلام) است که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می گردند."(208)
این روایت حاکی از عظمت مقام فوق العاده حضرت مصعومه(علیه السلام) است، که شفاعت او شامل همه شیعیان خواهد شد. این مطلب نیز شاهد گویایی بر فضایلی استثنایی حضرت مصعومه(علیه السلام) است.
یکی از علمای دولت آباد اصفهان، حضرت آیت الله حاج شیخ محمد ناصری دولت آبادی، از پدرش مرحوم آیت الله شیخ محمد باقر ناصری(وفات یافته) سال 1407 هـ .ق) نقل می کند: در سال 1295 هجری قمری، در اطراف قم، قحطی و خشکسالی شد، مردم به ستوه آمدند،در میان آن ها چهل نفر از افراد متدین، انتخاب شده و به قم آمدند و در حرم حضرت مصعومه(علیه السلام) به بست نشستند، تا شاید با عنایات و دعای آن بزرگوار، خداوند باران بفرستد.
پس از سه شبانه روز، در شب سوم یکی از آنان، مرحوم آیه الله العظمی میرزای قمی(وفات یافته سال 1231 هـ .ق)(209)را در خواب می بیند، میرزا می پرسد: شما چرا در اینجا به بست نشسته اید؟
او عرض می کند: مدتی است در منطقه ما بر اثر نیامدن باران، خشکسالی و قحطی به وجود آمده است، برای رفع خطر، به اینجا پناه آوردیم. میرزای قمی می فرماید: برای همین، در اینجا جمع شده اید؟ این که چیزی نیست این مقدار از دست ما نیز ساخته است، در چنین نیازها به ما مراجعه کنید، ولی اگر شفاعت همه جهان را خواستید، دست توسل به طرف این شفیعه روز جزا(حضرت مصعومه) دراز کنید.
10ـ پاداش عظیمت زیارت مرقد حضرت مصعومه(علیه السلام)
در مورد پاداش زیارت مرقد حضرت مصعومه(علیه السلام) روایات متعددی از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده که نظر شما را به هشت روایت زیر، که هر کدام پیام ویژه ای از عظمت مقام حضرت مصعومه(علیه السلام) می دهد، جلب می کنیم:
1ـ امام صادق(علیه السلام) در ضمن گفتاری فرمود:
"...مَنْ زارَها وَ جبت لَهُ الْجَنَه؛ کسی که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد."(210)
2ـ نیز فرمود:
"اِنَ زیارتَها تَعْدِلُ الْجَنَهَ؛ همانا زیارت او برابر کسب بهشت است."(211)
3ـ سعد بن سعد اشعری می گوید: در مورد پاداش زیارت قبر حضرت مصعومه(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) پرسیدم، فرمود:
"مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَهُ؛ کسی که او را زیارت کند، پاداش او بهشت است."(212)
4ـ در مورد دیگر فرمود:
"مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ؛ کسی که او را از روی معرفت به شأن و مقامش، زیارت کند، پاداش او بهشت است."(213)
5ـ نیز فرمود:
"مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که معصومه (سلام الله علیها) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است."(214)
6ـ یکی از شیعیان به زیارت مرقد منور حضرت رضا(علیه السلام) رفت و پس از زیارت، عازم کربلا شد، و از مسیر همدان به سوی کربلا رفت، در بین راه در عالم خواب، حضرت رضا(علیه السلام) را دید، آن حضرت به او فرمود:"چه می شد که اگر از قم عبور می کردی و قبر خواهرم را زیارت می کردی؟"(215)
7ـ مولی حیدر خوانساری می نویسد: روایت شده، امام رضا(علیه السلام) فرمود: هر کس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در ری(یعنی امام زاده حمزه را که در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) قرار گرفته است) یا خواهرم(حضرت معصومه (سلام الله علیها)) را در قم زیارت کند، به همان ثواب زیارت من می رسد.(216)
شرح کوتاه
گرچه همه این احادیث، با زبان گویا، بیانگر اوج عظمت مقام حضرت معصومه (سلام الله علیها) است، ولی نکاتی در این روایات هست که در اینجا اشاره می شود:
مانند: وجوب بهشت، معادل بهشت، مالک شده بهشت که از کلمه"لَهْ" فهمیده می شود، و برابر بودن زیارت او با زیارت حضرت رضا(علیه السلام) و بازخواست حضرت رضا(علیه السلام) از شیعه ای که به زیارت مرقد منور حضرت معصومه (سلام الله علیها) نرفته است.
زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) را تنها یک امام، سفارش نکرده است، بلکه سه امام(امام صادق، امام رضا و امام جواد(علیه السلام)) سفارش نموده اند، و جالب اینکه امام صادق(علیه السلام) این سفارش را قبل تولد حضرت معصومه (سلام الله علیها) بلکه قبل از تولد پدر حضرت معصومه (سلام الله علیها) امام کاظم(علیه السلام) نموده است.
نکته جالب دیگر، روایت پنجم است که در آن، پاداش زیارت قبر شریف حضرت معصومه (سلام الله علیها)، برابر پاداش زیارت حضرت رضا(علیه السلام)، امام معصوم قرار داده شده است، زید شحام از امام صادق(علیه السلام) پرسید: پاداش کسی که یکی از شما را زیارت می کند چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
"کمن زار رُسْولَ اللهِ؛ مانند کسی است رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) را زیارت نموده است."(217)
حضرت رضا(علیه السلام) فرمود:
"اَلا فَمَنْ زارَنِی وَ هُوَ عَلی غُسلٍ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُهُ؛ آگاه باشید، کسی که مرا در حالی که غسل زیارت کرده زیارت کند، به گونه ای از گناه بیرون آید و پاک می شود که هنگام تولد از مادرش از گناه پاک بود."(218)
دو نکته پیام آور
1ـ آن همه مقام چرا؟
می پرسند: آن همه مقام چرا؟ با این که حضرت معصومه (سلام الله علیها) چندین خواهر داشت، چرا بر آنها برتری داشت؟
پاسخ: این سؤال در مورد حضرت زهرا(علیه السلام) نیز مطرح است، که باید در پاسخ گفت: این دو بانو علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی، در عرصه ها و میدان های ایمان و عمل، ممتاز بودند و در این راستا با گزینش خود، درجات عالی ارزش های والای انسانی را پیمودند، و با عرفان و عمل خود آن گونه درخشیدند.
حضرت معصومه (سلام الله علیها) در صحنه های علم، عرفان، ایمان، سیاست، و حمایت از مقام رهبری، بسیار ممتاز بود و سرانجام در این راستا به شهادت رسید.
او در اقامت هفده روزه خود در قم، به عبادت و راز و نیاز با خدا اشتغال داشت، چنان که عبادتگاه او که آن را"بیت النور" گویند و اکنون در مدرسه ستیه قم در محله میدان میر قرار گرفته، گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست.
"از پرباری عمر مبارک 28 ساله حضرت معصومه (سلام الله علیها) همان بس که در اقامت هفده روزه اش در قم، حوزه علمیه قم را بقای جادوانه بخشید، و ده ها هزار فرهیخته و دانش پژوه را به جهان تشیع ارزانی داشت، بزرگانی بسان زکریا بن آدم از اصحاب امام رضا(علیه السلام) و احمد بن اسحاق وکیل امام حسن عسکری(علیه السلام) در قم تا وجود مراجع تقلید و اندیشمندان متفکری چون:
میرزای قمی، آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی، آیه الله حائری، آیه الله صدر، آیه الله سید محمد تقی خوانساری، آیه الله حجت، آیه الله بروجردی، آیه الله سید احمد خوانساری، آیه الله گلپایگانی، آیه الله مرعشی نجفی، آیه الله اراکی، علامه طباطبائی، استاد شهید مرتضی مطهری و حضرت امام خمینی(اعلی الله مقامهم الشریف) همه از برکت وجود عالمه آل عبا حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که به حوزه علمیه مرکزیت داه، و با پرتو افشانی خویش، آن را به مدینه فاضله اسلامی تبدیل نموده است... انقلاب اسلامی ایران در حقیقت فرزند پاک این سرزمین مطهر و فیضیه(فیض گرفته از درگاه بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها)) است، که اینکه با رهبری های حکیمانه ولی امر مسلمین، حضرت آیه الله خامنه ای مد ظله العالی، به مسیر خود ادامه می دهد.
رحمت خدای بزرگ و درود خالصانه همه پیامبران، امامان، اولیای خدا و مجاهدان راستین بر این بانوی بزرگ باد، که هماره می درخشد و نور افشانی می کند. و کوثر همیشه جوشان ولایت است.
کوتاه سخن اینکه: آنچه انسان را به مقامات ارجمند می رساند، ایمان و عمل است، چنان که امام باقر(علیه السلام) فرمود:
"فَوَ اللهِ ما شِیعَتُنا اِلا مَنْ اِتَقَی اللهَ وَ اَطاعَهُ؛ سوگند به خدا شیعه ما نیست مگر کسی که پرهیزکار بوده و از خدا اطاعت کند."(219)
نیز فرمود:
"لا تُنالُ وِلا یَتُنا اِلا بِالْعَمَلِ وَالْوَرَعِ؛ به ولایت و دوستی ما جز از راه انجام عمل نیک و پرهیزکاری نمی توان رسید.(220)
2ـ توجه اسلام و مسلمانان به ارزش زن
در همه تاریخ و در تمام ادیان، با افراط و تفریط، به زنان ظلم شده است،ولی اسلام حقوق زن را به طور کامل و عادلاه به آنها داده است، و آنها را از هر گونه انحطاط های ساختگی رهایی بخشیده است. یکی از نمونه های این حقیقت این که: مسلمانان بانوانی همچون: حضرت خدیجه، حضرت فاطمه، حضرت زینب، حضرت معصومه ـ علیهن السلام ـ را به عنوان اینکه آنها دارای عالی ترین مقام ها هستند می ستایند، و با بهترین و عمیق ترین روش، از آنها تجلیل و احترام و نسبت به آنها ابراز احساسات می نمایند، و با این روش خود اعلام می دارند که میزان در رسیدن به مقامات عالی، تقوا و عمل است، نه زن و مرد، سیاه و سفید و... .
و این عظمت و احترام که در بارگاه نورانی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که همچون نگین در شهر قم، جلوه دارد بهترین دلیل و گواه به احترام اسلام به شخصیت زنان والامقام است، و همین نمونه عملی می تواند جواب کوبنده ای باشد برای آنهایی که می گویند اسلام برای زن چندان ارزشی قائل نیست.
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیاتِ دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی
فاطمه یا زینب ثانی استی؟
از سفر کرببلا آمدی
یا که به دنبال رضا آمدی
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی
چند کرامات از درگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
توضیحی درباره کرامات و ولایت تکوینی
یکی از اقسام ولایت ها که در سطح بالایی قرار دارد،"ولایت تکوینی" است. ولایت تکوینی آن است که کسی توانایی تصرف در جهان آفرینش داشته باشد، مثلاً حضرت عیسی(علیه السلام) دارای مقام ولایت تکوینی بود، یعنی می توانست در جهان خلقت تصرف کند و به تعبیر قرآن، به اذن خدا، با دمیدن به مجسمه گلی پرنده، آن را زنده کرده و به پرواز درآورد، و یا کور مادرزاد را بینا نماید، و یا بیماری بی درمان بُرص را درمان بخشد، و از همه بالاتر مرده را زنده کند.(221)
این قدرت ملکوتی عیسی(علیه السلام) به خاطر آن بود که او عبد کامل خدا و از اولیاء و پیامبران بود، و انسان می تواند در پرتو بندگی خالص و کامل به چنان مقاماتی برسد که خداگونه شود و مظهر صفات کمال و جلال خدا گردد، چنان که امام صادق(علیه السلام) در سخنی فرمود:
"اَلْعُبُودِیَهُ جَوْهَرَهُ کَنْهُهَا الرُبُوبیَهُ؛ عبودیت و بندگی گوهری است که ربوبیت در آن نهفته است."(222)
یعنی عبودیت انسان را به قدری به خدا نزدیک می کندکه مظهر صفات خدا می شود، و به اذن پروردگار می تواند در جهان تکوین، تصرف کند و کارهای خدایی نماید.
توضیح اینکه: وصول به ربوبیت در پرتو پیمودن مراحل عبودیت گرچه در ظاهر تعبیر زننده ای است، زیرا معنی این جمله"از بندگی تا خداوندگاری است" مگر می شود انسان از مرز بندگی خارج شود، یا در مرز خدایی گام بگذارد؟
"اَنَ التُرابُ وَرَبُ الْاَرْبابِ؛ خاک کجا و پروردگار پروردگارها کجا؟"
ولی به گفته استاد علامه شهید مرتضی مطهری(ره)"باید توجه داشت که خدایی غیر از خداوندگاری است، مقصود از حدیث فوق این است که انسان در پرتو بندگی به خداوندگاری می رسد."(223)
یعنی انسان در پرتو پیمودن مراحل عالی بندگی، دارای روح ولایت تکوینی می شودم و می تواند کارهای معجزه آسا کند و کرامت های عجیب از او سرزند. در اینجا به عنوان نمونه به ذکر یک شاهد عینی از نمونه کرامت های حضرت رضا(علیه السلام) که نگارنده یقین به آن دارد می پردازم:
خواهری دارم به نام ایران خانم، که در سال 1320 ش در اشتهارد متولد شد، پس از چندی مادرش از دنیا رفت، او به سن دو سالگی رسید ولی نمی توانست بایستد، حتی دست هایش را به دیوار تکیه می دادند، باز به زمین می افتاد، پدرم با مادر بزرگم همراه بعضی از مؤمنان، او را در سال 1323 ش برای توسل به حضرت رضا(علیه السلام) به مشهد مقدس بردند. فصل زمستان بود و حرم آن حضرت خلوقت بود. پدر و مادربزرگم این کودک را در کنار خود در نزدیک ضریح مقدس نشاندند و ملتمسانه از آقا خواستند که به او لطف خاصلی کند، سپس مشغول نماز شدند، ناگاه در نماز دیدند این دختر برخاست و به سوی ضریح رفت و ضریح را به بغل گرفت. از آن پس دختر به طور کلی شفا یافت و بدون تکیه بر چیزی، به راه افتاد. او را به اشتهارد آوردند، همه بستگان که او را می شناختند و می دانستند که او قادر به ایستادن و راه رفتن نبود، تعجب کردند، و به یاد لطف سرشار حضرت رضا(علیه السلام) اشک شوق ریختند. این خواهرم هنوز زنده است و در کمال سلامت به سر می برد.
اینک می گوییم: حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز بر اثر کمال عبودیت و عرفان، و دستیابی به مقامات عالی معنوی به مرحله ای رسید که دارای چنین امتیازی شده و می تواند از مقام ولایت خود استفاده کرده و کارهای معجزه آسا و کرامت های شگفت کند. در اینجا در میان صدها نمونه نظر شما را به چند نمونه جلب می کنیم:
1ـ نجات گروه سرگردان با راهنمایی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
سال ها قبل از انقلاب، گروهی از مردم یکی از شهرهای دور، در فصل زمستان برای زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) عازم قم شده بودند. شب فرا رسید، برف سنگینی در زمین نشسته بود، این گروه در چند فرسخی قم راه را گم کردند، و در بیابان بدون وسیله، سرگردان شده و در مخاطره شدید قرار گرفتند، همانجا دست به توسل به دامن حضرت معصومه (سلام الله علیها) زدند تا با نشان دادن راه، آن ها را از خطر برهاند.
طبق سند موثق، یکی از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها)، مرحوم سید محمد رضوی می گوید: در آن شب( بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم، اندکی خوابیدم، در عالم خواب دیدم حضرت معصومه (سلام الله علیها) نزد من آمد و فرمود:"برخیز، چراغ گلدسته ها را روشن کن."(224)
به ساعت نگاه کردم، دیدم اندکی از نیمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقی است(و ماطبق معمول اندکی قبل از اذان، چراغ های گلدسته ها را روشن می کردیم).
خوابیدم، دوباره حضرت معصومه (سلام الله علیها) را در خواب دیدم، این بار با تندی به من فرمود:"برخیز، مگر نگفتم چراغ های گلدسته ها را روشن کن."
برخاستم و چراغ های گلدسته ها را روشن کردم، دیدم برف سنگینی آمده و همه جا را سفید پوش نموده است، ولی شگفت زده شده بودم که چرا امشب به دستور حضرت معصومه (سلام الله علیها) چراغ ها را زودتر روشن نموده ام؟ آن شب به سرآمد، صبح روز بعد که هوا آفتابی بود، از حرم عبور می کردم، شنیدم چند نفر از زائران به همدیگر می گویند:" حضرت معصومه (سلام الله علیها) به داد ما رسید، چقدر باید از محضر مقدسش تشکر و سپاس گزاری نماییم! اگر چراغ های گلدسته ها روشن نمی شد، ما در دل شب تاریک در بیابان پر از برف و هوای سرد، که راه را گم کرده بودیم، جان سالمی به در نمی بردیم، اگر چراغ گلدسته ها روشن نمی شد ما جهت شهر قم را در آن تاریکی ظلمانی هرگز پیدا نمی کردیم."
راز خواب را دریافتم که چرا حضرت معصومه (سلام الله علیها) به من می فرمود: برخیز و چراغ گلدسته ها را روشن کن!(225)
2ـ امام زمان(عج) در کنار حرم
از مطالب گفتنی اینکه: نقل می کنند، شخصی به نام سید عبدالرحیم که مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب دیدم، در قبرستان بزرگ قم، جمعیت بسیاری هستند، در این هنگام شخص بزرگواری را که سوار بر اسبی بود و از بازارچه می آمد، مشاهده نمودم، دیدم در پشت سر آن سوار، شخصی گفت:"این سوار حضرت حجت(عج) می باشد" تا این خبر را شنیدم، سراسیمه به دنبال آن حضرت شتافتم، دیدم آن حضرت به صحن مطهر آمد و در آنجا پیاده شد.
صحن خلوت بود، کسی را جز آن حضرت و شخصی که همراهش بود در آنجا ندیدم، مشاهده کردم که آنها عبور کرده تا به در صحن عتیق رسیدند، افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم، با خود گفتم نگهداشتن اسب خوب است یا همراه حضرت بودن؟ سرانجام همراهی حضرت را برگزیدم و افسار اسب را به دست همان شخصی که همراه امام بود دادم و خودم به دنال حضرت روانه شودم، دیدم حضرت وارد حرم شد و در بالاسر مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) توقف کرد، هیچ کس از خُدام نبودند، پیش خود فکر می کردم آیا به حضور حضرت بروم یا نروم؟ در کنار رواق ایستادم، صدای آن حضرت را می شنیدم، اما چیزی نمی فهمیدم، پس از مدتی آن حضرت از حرم بیرون آمد و من نیز از حرم بیرون آمدم و پشت سر او به راه افتادم، ولی ناگهان ناپدید شد و هرچه جستجو کردم دستم به دامنش نرسید و از فیض حضور آن بزرگوار محروم گشتم.(226)
3ـ شفای بیماری بی درمان
از داستان های واقعی که نقل آن به تواتر رسیده این که: پای مردی به نام میرزا اسدالله که از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود بیماری شقاقلوس(یعنی یک نوع بی حسی و فلجی) گرفت، به حدی که انگشت های پایش سیاه شده و پزشک های آن زمان از درمان او عاجز شده بودند و به اتفاق رأی گفته بودند که باید پای او قطع شود.
یک روز قبل از آنکه موعد قطع پا فرا رسد، بیمار نامبرده با خود گفت حال که بنا است فردا پای مرا قطع کنند، خوب است امشب در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) بمانم و متوسل شوم.
شخصی به نام"مبارک" او را حمل کرد و به حرم برد، اواخر شب که خدام، درهای حرم را بستند، او خود را به پای ضریح انداخت و در مورد درد و بیماری خودناله کرد و ملتمسانه از حضرت معصومه (سلام الله علیها) خواست که از خدا بخواهد، پای او خوب شود، او تا صبح به توسل و سوز و گداز پرداخت، هنوز هوا تاریک بود، خدام شنیدند که میرزا اسدالله، پشت در آمده فریاد می زند در را باز کنید، حضرت به من لطف کرد و توسط حضرت معصومه (سلام الله علیها) شفا یافتم، در را باز کردند دیدند میرزا اسدالله خوشحال است و بیماریش رفع شده، و او جریان شفایش را چنین شرح داد؛ بانوی بزرگواری نزدم آمد و فرمود تو را چه شده است؟ عرض کردم: بیماری پا مرا از کار انداخته، از خدا، یا شفا می خواهم یا مرگ! آن بانو گوشه مقنعه خود را چند بار بر روی پای من مالید و فرمود: خداوند تو را شفا داد احساس کردم که خوب شدم و اصلاً درد پا ندارم.
از آن بانو پرسیدم، شما کیستید:
فرمود:"آیا مرا نمی شناسی و حال آنکه تو خادم حرم من می باشی، من فاطمه دختر موسی بن جعفر(علیه السلام) می باشم."(227)
4ـ رفع خطر شدید سیل
کسانی که به وضع جغرافیایی شهر قم آگاهی دارند می دانند که در وسط شهر قم رودخانه بزرگی قرار گرفته و مسیر آب باران ده ها فرسخ از زمین های قبل از رودخانه از پایین گلپایگان و دلیجان گرفته تا قم در همین رودخانه به دریاچه قم می ریزد.
در این صورت ناگفته پیداست که هنگام بارش های شدید پی در پی، سیل های خطرناکی در این رودخانه به جریان می افتد، و چنان که تاریخ قم نشان می دهد قرن ها پیش تا کنون چندین بار سیل رودخانه، طغیان کرده و موجب خسارت های بسیار شده است.
در یکی از این موارد نوشته اند: زمانی سیل بسیار عظیمی آمد که اهل قم را فوق العاده ترسانده، هر لحظه انتظار می رفت که خطر سیل ساختمان ها را ویران کند… .
در این بحران شدید مشاهده شد که دستی نمایان گردید و به سیل اشاره کرد، و آن سیل به سوی دیگر رفته و رفع خطر نمود، از این رو شیخ زکی باغبان در آن شرفنامه معروف خود می گوید:
روزی که سیل سیمره از رود"ناربار"
آمد به شهر قم زقضایای کردگار
دانی که کرد دفع بلا را از این دیار؟
معصومه بود دختر موسی سرفراز
ذریه رسول خدا، غمگسار قم(228)
5ـ نقاره خانه به صدا درآمد
نقل می کنند در زمان مرجعیت مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائری"در حدود هفتاد سال قبل" شخصی بود که بسیاری از مردم قم او را دیده بودند، قسمت پایین بدنش کم حس و فلج بود به طوری که توانایی حرکت نداشت، و هنگام راه رفتن پای خود را روی زمین می کشید، و از اهالی قفقاز شوروی بود برای شفای پای خود به مشهد رفته بود ولی نتیجه ای نگرفته بود، به قم به درگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) رو آورده بود تا شفا بگیرد.
در یکی از شب های ماه رمضان بودکه صدای نقاره خانه(229) بلند شد،علت پرسیدند،گفتند حضرت معصومه (سلام الله علیها) شخصی راکه در پا عاجز شفا داد،بعد معلوم شد، که او همان شخص قفقازی است، وقتی اورا دیدندمثل اینکه اصلا درد پا در ا و نبوده است وخودش می گفت:" دیگر دردی در بدن وپای خود احساس نمی کنم."(230)
6ـ توسل ملاصدرا به حضرت معصومه (سلام الله علیها)
صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، و صدرالمتألهین از علما و حکما و فلاسفه بزرگ دوره صفویان است، او پس از مرگ پدر، از شیراز به اصفهان آمد و در آنجا ازمحضر درس شیخ بهایی و میرداماد، به ادامه تحصیل پرداخت، و خود اعجوبه زمان و افتخار حکمای دوران گردید، او مدتی از عمر خود را در روستای کَهُک(که در چند فرسخی قم واقع شده) به سر برد و به تفکرات عمیق پرداخت، او مکرر به مکه برای انجام مراسم حج و عمره رفت و سرانجام در سفر هفتم هنگام مراجعت، در سال 1050 هـ .ق(در بصره) درگذشت، تألیف های او به زبان عربی از این قرار است: اسفار اربعه، شرح اصول کافی، کتاب الهدایه و شرح حکمه الاشراق.
دو نفر از شاگردان برجسته او به نام های ملامحسن فیض کاشانی و مولی عبدالرزاق لاهیجی ملقب به فیاض صاحب کتاب شوارق، مشارق و گوهر مراد، داماد او شدند، و خود از دانشمندان و اساتید بزرگ عصر خود بودند، نوشته اند روزی دختر ملاصدرا، همسر فیض کاشانی، به پدر گفت: خواهر من همسر فیاض که صیغه مبالغه است(یعنی بسیار فیض بخش) می باشد، و لی من همسر فیض هستم، ملاصدرا به او جواب داد: لقب شوهر تو بهتر است، زیرا او عین فیض است.(231)
ملاصدرا(حکیم مذکور) هرگاه در مطالب علمی به مشکلات پیچیده برخورد می کرد، از روستای کهک به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) می آمد، و با توسل به آن بی بی دو عالم، مشکلات علمیش حل می شد، و از منبع فیض وجود مبارک حضرت معصومه (سلام الله علیها) مستفیض می گردید.(232)
مرحوم آیه الله العظمی شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) مکرر می فرمود: هر وقت برای ملاصدرا مشکل علمی یا مطلب مبهمی پیش می آمد، در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به بی بی مکرر متوسل شده، و با استمداد از آن بانوی دو عالم، مشکلش، حل و آسان می شد.(233)
7ـ هلاکت مزدور گستاخ
در عصر رضاخان وکشف حجاب، روزی رییس شهربانی قم که مردی گستاخ و بدزبان بود، به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) وارد شد و در همانجا به زنان با حجاب حمله کرد، تا چادر از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند شد، در همین وقت غیرت آیه الله مرعشی نجفی(ره) که در آنجا حضور داشت، به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و برای جلوگیری از آن رییس، پس از بگو مگو، سیلی محکمی به صورت رییس شهربانی زد، او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید به قتل نموده ولی روز بعد همین رییس گستاخ وارد بازار قم گردید، از قضا قسمتی از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاکت رسید و از دنیا رفت.(234)
و این حادثه هم از کرامت های حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که در حرمش، ستمگر گستاخ، به زنان با حجاب حمله کرد، و یا عالم بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی را تهدید به قتل نمود، و هم از کرامت آیه الله مرعشی به حساب می آید.
8ـ حل مشکل آیه الله نجفی به دست حضرت معصومه (سلام الله علیها)
آیه الله العظمی سید شهاب الدین نجفی مرعشی(وفات یافته شهریور 1369 شمسی) می فرمود: روزگاری که جوان تر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله می خواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیه تهیه کنم، با ناراحتی به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم، و با عتاب و خطاب در حالی که اشک هایم سرازیر بود گفتم:"ای سیده و مولای من، چرا نسبت به امر زندگی من اهمیت نمی دهی؟ من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟" سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم، حالت غشوه(کشف) مرا فرا گرفت در همان حال شنیدم در می زنند، رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت:"سیده تو را می طلبد" با شتاب به حرم رفتم، وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند، از سبب آن پرسیدم، گفتند: اکنون سیده می آید، پس از اندکی حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) آمد، در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا(علیه السلام) بود(چون جده ام زهرا(علیه السلام) را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم) نزد عمه ام حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و دستش را بوسیدم، به من فرمود:"ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده و از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای."
وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) اسائه ادب کرده ام، همان دم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت، و مشکل زندگیم حل وآسان گردید.(235)
کرامت های تازه
سابقاً کرامت هایی که در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) بروز می کرد، با کمال تأسف ثبت و ضبط نمی شد، ولی اخیراً با تولیت محترم جدید، که تحولی شایان توجه در حرم، از جهات گوناگون به وجود آمده، به این امور توجه می شود، در این راستا ضمن تشکر از مقام سرپرستی حرم مطهر، نظر شما را به موارد زیر از کرامت های تازه که در دفتر تبلیغات آستانه به ثبت رسیده و توسط حضرت حجه الاسلام آقای محمد نظری، در اختیارم قرار گرفته جلب می کنم:
9ـ شفا یافتن دختر فلج
بار دیگر شبانگاهان هنگامی که دیدگان غفلت زده محو تماشای ظلمت خود گردیده بود دست فیاض الهی از آستین کریمه اهل بیت(علیه السلام) به درآمد و چراغی به روشنی خورشید ولایت فرا روی عاشقان دل سوخته بر افروخت. سخن از گذشته های دور نمی باشد بلکه حقیقتی است محقق در جمعه شب 23/2/1373 شمسی.
آن زمان که دیگر درهای عالم مادی بسته می شود و تنها و تنها چشم امید به قدرت بی انتها است چاره ساز می گردد. سخن از لطف و کرامت و مهربانی و محبت است.
آری بار دیگر جمعه شب شاهد گشوده شدن خزائن غیب گشتم و نزول رحمت الهی، شامل حال مسافری گردید، اومسافری بود از راه دور، مسافری که بْعد مسافت را طی کرده بود و درعین دوری، بسیار نزدیک بود. آری، او دختری بود چهارده ساله، از اهالی روستای شوط ماکو، از شهرهای آذربایجان، در گفتگویی مختصر شرحی از بی نهایت هستی را بر ایمان بازگو کرد و او این چنین آغاز نمود:
رـ ا... هستم، از اهالی شوط ماکو. چهار ماه پیش بر اثر یک نوع سرماخوردیگ از هر دو پا فلج شدم، خانواده ام مرا به بیمارستان های مختلف در شهرهای ماکو، خوی و تبریز بردند، ولی همه پزشکان پس از عکس برداری و انجام آزمایش ها از درمانم عاجز شدند و من دیگر نمی توانستم پاهایم را حرکت دهم، تا ا ین که چهارشنبه 21/2/73 در عالم رؤیا دیدم که خانمی سفید پوش سوار بر اسبی سفید به طرف من آمدند و فرمودند:"چرا از همان ابتدای بیماری به قم پیش من نیامدی تا شفاعت دهم؟" با اضطراب از خواب پریدم و جریان خواب را با عمو و عمه ام در میان گذاشتم و آنها نیز بلافاصله مقدمات سفر به قم را فراهم آورند. لذا روز جمعه 23/2/73 ساعت 30/7 دقیقه بعد از ظهر به حرم مطهر مشرف شدیم. پس از نماز مشغول خواندن زیارتنامه شدم که ناگهان صدای همان خانمی که در خواب دیده بودم به گوشم رسید که: بلند شو راه برو که شفایت دادم. من ابتدا توجهی نکردم و باز مجدداً همان صدا با همان الفاظ تکرار شد. این بار به خود حرکتی دادم و مشاهده کردم که قادر به حرکت می باشم و مورد لطف آن بی بی دو عالم قرار گرفته ام.
این بود مشتی از خروار الطاف بی شمار این دْر بی نظیر که به واسطه وجود پاکش سرزمین قم تقدس یافته و مسکن و مأوای عاشقان و سالکان طریق هدایت و قبله آمال عارفان حقیقت گشته است. به امید آن که این شرح بی نهایت شربتی باشد به کام خشکیده عاشقان دل سوخته و چراغ راهی گردد برای بیدار شدگان از خواب غفلت و بدان امید که حضرتش همه را از ره لطف بنوازد و بر سبیل هدایت رهنمون گردد.(236)
10ـ نسیم رحمت بر اعصاب مبتلا به تشنج
بار دیگر دست رحمت حق از بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ظاهر گشت خسته دلی از فرزانگان عاشق را امداد نمود. دل شکسته ای که بهار زندگی او قرین خزان شده بود به میهمانی نور آمد تا خواهر امام هشتم(علیه السلام) را به شفاعت درگاه الهی برد.
این کرامت در روز پنجشنبه 2/4/73 ایامی واقع می شود که واپسگرایان منافق، حریم مقدس رضوی را آماج انفجار بمب قرار داده و عده ای از پروانه های سوگوار در عزای حسینی را در جوار ضریح مقدس ثامن الحجج(علیه السلام) آن هم در مقدس ترین روز مقدس ترین ساعت دراین کشور امام زمان(عج) به شهادت رساندند و یا مجروح ساختند.
خواهر پ ـ م اهل باختران در سال سوم دبیرستان مبتلا به تشنج اعصاب گشته و پس از مدت ها مداوا و معالجه نامید از همه جا به همراه خانواده قصد زیارت بارگاه رضوی را می نمایند تا شفای درد را از باب الحوائج بستانند.
اکنون به فرموده مادر ایشان به حکایت این کرامت توجه کنید:
هنگامی که به شهر مقدس قم رسیدیم با خود گفتم خوب است اول به زیارت خواهر امام رضا(علیه السلام) بروم، اگر جواب ندادند، به مشهد می رویم، ساعت 2 بعد از نیمه شب به قم رسیدیم و اطاقی کرایه کردیم و ساعت 9 صبح به حرم مشرف شدیم، و دخترم را که به سختی می خوابید و گاهی اگر اعصاب او متشنج می شد باعث مشکلاتی می گشت با توجه و توسل به حضرت، او را نزدیک ضریح بردم و به راحتی خوابید، پس از مدتی که از نماز ظهر و عصر گذشت بوی عطر عجیبی حرم را گر فت و دیدم دست راست دخترم سه مرتبه به صورتش کشیده شد و رنگ او برافروخته گردید و گوشه چادر او را که به ضریح گره کرده بودم باز شد، و دستبند پارچه ای سبز هم باز شد، و دخترم به راحتی از خواب بیدار شد و گفت: مادر کجاییم؟
گفتم: در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) گفت مادر گرسنه ام!! من که حسرت شنیدن این کلمه را چندین ماه داشتم بلافاصله گفتم برویم بیرون از حرم مطهر، او هم قبول کرد، همین که می آمدیم از او پرسیدم مادر احساس ناراحتی نمی کنی، آن چنان که سابق بودی؟ گفت: نه اَلْحُمًدْلله خوب هستم، کنار حوض صحن آمدیم و آبی به صورتش زدم و احساس کردم که حالت او طبیعی شده و از این بابت از حضرت معصومه (سلام الله علیها) تشکر و قدردانی می نمایم، امیدوارم خداوند همه بیماران اسلام را شفا دهد.
ای خواهران و برادران مسلمان! با دل پاک و قلب سلیم و دوری از گناه،و اعتقاد به قدرت الهی و با متوسل شدن به عنایات ائمه معصومین(علیه السلام) و اولیای الهی است که می توان موفق به دریافت فیض الهی گشت.(237)
11ـ شفای دخترک مبتلا به فلج
در آستانه سال 1375 هجری شمسی که مقارن با اول ذیقعده 1416 هجری قمری برابر با سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بود، کریمه اهلبیت نور امید در دل زائرین با صفای خود تابانید، و برای زائر دل خسته و دل شکسته خود که دخترک 11 ساله از اهالی مازندران بود از خدای متعال طلب شفا نمود.
زائری در نهایت پاک دلی و خلوص که مدت ها در حال گلو در و حالت تهوع به سر می برد و سرانجام مبتلا به فلج در ناحیه پای راست گردیده بود پس از معالجات مکرر نزد اطبای متعدد، مأیوس گردید و در حالی که در هاله ای از غم فرو رفته و به آینده تاریک خود فکر می کند به زیارت این بانوی مکرمه دعوت می شود.
در شب جمعه 3/12/1374 به همراه خانواده خود به حرم مطهر مشرف می شوند و در حالی که مادر مهربان و دل سوخته او از سر شب تا به صبح در کنار فرزند دردمند خود بیدار می ماند و با خدای بزرگ راز و نیاز می نماید و حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) دخت گرامی امام هفتم موسی بن جعفر(علیه السلام)را به شفاعت می خواند، نزدیک اذان صبح مشاهده می کند بیمار او که مدت ها توان ایستادن و حرکت نداشت از خواب برخاسته و روی پا می ایستد! مادر با تعجب از حال او می پرسد و او را راه می برد و متوجه می شود که سلامت فرزندش بازگشته و مورد لطف و کرامت کریمه اهلبیت(علیه السلام) قرار گرفته است. پس از دو روز از این واقعه که سلامتی این طفل تحقیق و تثبیت شد در دفتر کرامات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ثبت گردید.
آری اینجاست که جایگاه بلند لطف و مهربانی خداوند است. اینجا است که چنان چه با اخلاص و دلی سوخته قدم بنهی بنابر مصلحت الهی حاجت روا می گردی و این نمونه ای از هزاران عنایتی است که از جانب خدا و از آستین محدثه آل طه، مریم آل رسول، کریمه اهلبیت(علیه السلام) فاطمه معصومه (سلام الله علیها) صادر گردیده، امید که این عنایات خاصه شامل حال همه زائرین مخلص و با صفای این بارگاه نورانی قرار گیرد.(238)
12ـ جام شفا
اینجا حریم کبریایی و دریچه دلگشایی به جهان غیب است. در اینجاست که گاه در میان آن همه راز و نیاز، نوری می درخشد و حادثه ای مبارک رخ می دهد و توجهی خاص و عنایتی از ناحیه مقدسه کریمه اهلبیت(علیه السلام) حضرت فاطمه(علیه السلام)، دردمندی و گرفتاری را دستگیر می شود و او را از انبوه غم و شدت گرفتاری رهایی می بخشد.
و این بار هم دل شکسته ای که چندین سال به فلج پا مبتلا شده بود و این مشکل، او و خانواده او را در کویری از ناامیدی ها رها ساخته بود، به این بارگاه ملکوتی روی می آورد و به میمنت نیمه شعبان عیدی می گیرد و سرانجام با دو پای سالم به خانه برمی گردد.
چه بهتر که شرح واقعه را از آن گرامی بشنویم:
"اینجانب الف ـ م، مازندرانی، کارمند بازنشسته و ساکن مشهد می باشم که به مدت سه سال مبتلا به دردکمر و فلج هر دو پا شده بودم و با اینکه مخارج زیادی در معالجات کردم تأثیری نکرد. لذا از همه جا مأیوس شدم و مکرر در مجالس دعا و توسلات در حرم مطهر حضرت ثامن الحجج(علیه السلام) به قصد شفا شرکت می کردم، لکن عنایت آن حضرت شامل حالم نشد.
سرانجام در اوایل ماه شعبان بود که می دیدم همه مردم در ایام ولایت و امامت شادمان هستند، ولی خانواده من بر اثر مشکلاتی که برای ایشان داشتم در غم و حزن به سر می برند.
این بود که به حرم حضرت رضا(علیه السلام) مشرف شدم و با سوز دل حرف آخر را زدم و عرض کردم:"آقا! شما غیر مسلمانان را محروم نمی کنید، پس چرا به من که شیعه و متوسل به فیض و کرم شما هستم توجه ندارید؟! آقا! یا جوابم را بدهید یا به پابوس خواهرتان می روم و شکایت می کنم و آن حضرت را واسطه می سازم!"
همان شب خواب دیدم خانم حضرت معصومه (سلام الله علیها) را با حجابی کامل و نقابی نورانی که به من فرمود: به قم بیا تا درد تو را شفا دهم!! از خواب بیدار شدم و خوابم را برای خانواده نقل کردم وگفتم گویا شفای من به حضرت معصومه (سلام الله علیها) حواله شده باشد. ولی براثر وضع خاص و مشکلات نمی توانستم تصمیم جدی بگیرم.
چند روز گذشت. مجدداً حضرت را در خواب دیدم که فرمود: چرا به قم نمی آیی؟! عرض کردم خانم! شما که از حال و وضع من خبر دارید. چطور بیایم؟! اگر می شود همین جا شفایم بدهید.
فرمودند: باید به قم بیایی. از خواب بیدار شدم و تصمیم قطعی برآمدن گرفتم و در روز دوشنبه 14 شعبان مطابق با 26/10/73 شمسی ساعت 8 صبح به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شدم، پس از زیارت والتجاء به واسطه خستگی راه خوابم برد، مجدداً حضرت را به خواب دیدم، با چادری مشکی و نقاب سبز فرمود: پسرم! خوش آمدی، اکنون به وعده وفا کردم و تو شفا یافتی برخیز!! عرض کردم: نمی توانم؟! فرمود: این استکان چای را بخور بلند شو! چنین کردم. از خواب بیدار شدم، احساس کردم می توانم روی پایم بایستم، لذا با پای خودم به ضریح مطهر نزدیک شدم و فریاد زدم:"بابا! حضرت شفایم داد!!"
اینجا بود که زائرین محترم مرا به دفتر آستانه مقدسه آوردند. و اکنون از حضرت تشکر می کنم و از خداوند شفای همه مریضان اسلام را می خواهم."والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته"(239)
13ـ شفای چشم طلبه نخجوانی
آیه الله العظمی ناصر مکارم شیرازی(دام ظله) نقل فرمود: پس از فروپاشی شوروی سابق، و آزاد شدن جمهوری های اسلامی از جمله جمهوری نخجوان، شیعیان نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را برای تحصیل علوم حوزوی، به حوزه علمه قم بفرستند، تا در آینده برای تبلیغ در آن منطقه، آماده گردند، استقبال عجیبی از این امر شد، از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفر که معدل بالایی داشتند انتخال شدند، ولی در این میان جوانی با داشتن معدل بالا به خاطر اشکالی که در چشمانش بود، انتخاب نشد، با اصرار پدر ایشان، مسؤول مربوط به ناچار او را نیز پذیرفت، هنگام فیلم برداری از مراسم بدرقه این کاروان علمی، مسؤول فیلم برداری، دوربین را روی چشم معیوب این جوان، متمرکز کرد، و تصویر برجسته آن را به نمایش گذاشت، جوان با دیدن این منظره، بسیار ناراحت و دل شکسته شد، کاروان به قم رسید، و در مدرسه مربوط ساکن شد، این جوان در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف گردید، با اخلاص تمام به حضرت معصومه (سلام الله علیها) متوسل شد، و در همان حال خوابش برد، در عالم خواب، عوالمی را مشاهده کرد، پس از بیداری، چشمانش را سالم یافت، به حجره اش بازگشت، دوستان و آشنایان، چشم او را سالم یافتند، و با مشاهده چنین کرامتی از حضرت معصومه (سلام الله علیها) تحت تأثیر شدید قرار گرفتند و دسته جمعی به حرم برای دعا و مناجات آمدند، و ساعت ها در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به دعا و توسل پرداختند.
هنگامی که این خبر به نخجوان رسید، شیعیان آنجا با اصرار تقاضا کردند که این جوان شفا یافته به آنجا باز گردد، تا دیدار او موجب بیداری و هدایت دیگران، و استحکام عقیده مسلمانان شود.(240)
کرامات معصومیه از قول حضرت آیه الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی(ره)
از طرف استانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) چند ماه قبل از ارتحال جان سوز آن فقیه فرزاونه بودکه به خدمت ایشان رسیدیم(241)و درخواست نقل کرامات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را از ایشان نمودیم. ابتدا از آنچه در مورد خود ایشان اتفاق افتاده بود پرسیدیم و آن والا مقام فرمود:
14ـ شفای بیماری دستم
1ـ دستم باد می کرد و قاش می شد. و لذا همیشه باید خاک تیمم همراهم باشد و تیمم کنم، چون وضو نمی توانستم بگیرم و معالجات هم تأثیر نمی کرد. تا اینکه به حضرت معصومه (سلام الله علیها) متوسل شدم، و ملهم شدم که دستکش دستم کنم و چنین کردم، خوب شد.
15ـ شفای سید فلج
از آن حضرت راجع به کراماتی که در مورد دیگران اتفاق افتاده است پرسیدیم و ایشان فرمودند:
2ـ سید بود در زمان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) به نام حاج آقا جمال هژبر که فلج شده بود و او را به دوش می گرفتند و در مجلس روضه ای که از طرف مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره): در دهه عاشورا در مدرسه فیضیه منعقد می شد شرکت می کرد. او را به دوش می کشیدند و از اینجا به آنجا می بردند. آقای"سید علی سیف" خادم مرحوم حاج شیخ(ره) که مردی خدوم و صریح اللهجه ای بود روزی در مجلس روضه به آن سید(آقا جمال) گفت:"ای سید اگر راست می گویی و توسید هستی چرا مردم را اذیت می کنی؟ از حضرت معصومه (سلام الله علیها) بخواه تو را شفا بدهد." این حرف به سید اثر کرد و غیظش گرفت و به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف گردید. و شال(عمامه) خود را از سرش باز کرد و به ضریح مقدس بست و عرض کرد:"پا نمی شوم تا شفا بگیرم."
خوابش برد در خواب او را شفا دادند، و کاغذی کف دستش گذاردندو به او گفتند:
"این کاغذ را به حاج سید حسین آقا علوی بده." وقتی که از خواب بیدار شد، کاغذ را در دستش دید، جرأت نمی کرد کاغذ را از مشتش بردارد. گفته بود به حاج شیخ عبدالکریم(ره) هم نمی دهم، به هیچ کس نمی دهم. و جرأت هم نمی کرده باز کند و نگاه کند، کاغذ در مشتش بود و می گفت: تا به حاج سید حسین آقا ندهم به کس دیگری نمی دهم(حتی به حاج شیخ عبدالکریم نشان نداد) معلوم نیست در آن کاغذ چه نوشته شده بود.
16ـ سفارش حضرت رضا(علیه السلام) به حضرت معصومه (سلام الله علیها)
3ـ آقای حاج شیخ علی تهرانی(ره)(از علمای بزرگ که اواخر عمر در مشهد مقدس ساکن شد در همان جا فوت نمود و در بالا سر حرم حضرت رضا(علیه السلام) دفن شد و قریب 50 سال در نجف اشرف به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشته و از شاگردان فاضل میرزای بزرگ محسوب می شد) ایشان برادری داشت به نام حاج علی شال فروش که از تجار بازار بوده و در تمام مدتی که برادرش در نجف مشغول تحصیل بود هر ماه 50 تومان(که در آن موقع مبلغ قابل توجهی بوده) به او شهریه می داده و تخلف نمی کرده تا اینکه آن برادر تاجر فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند؛ و در یکی از مقبره های طرف قبله صحن بزرگ دفن می شود، که مقبره اختصاصی ایشان بوده و آقای حاج شیخ علی تهرانی که در آن موقع در مشهد سکونت داشته طی تلگرافی از فوت برادر تاجرش مطلع می شود پیش خود می گوید الآن وقت جبران خدمات برادر است لذا به حرم امام رضا(علیه السلام) مشرف می شود می رود پای ضریح حضرت امام رضا(علیه السلام) قضیه را عرض می کند. و به حضرت عرض می کند که برادرم در این همه مدت که به من خدمت کرده یک مرتبه هم نتوانستم جبران کنم. جز همین که بیایم اینجا و به شما عرض کنم و از شما خواهش کنم اکنون که برادرم فوت شده شما به خواهرتان حضرت معصومه (سلام الله علیها) سفارش برادر مرا بفرمایید تا به برادرم کمکی کند.
همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشته، در خواب می بیند که به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شده و آنجا می گویند که حضرت امام رضا(علیه السلام) هم تشریف فرما شده اند به قم، یکی از جهت زیارت خواهرشان. و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ علی تهرانی به حضرت معصومه (سلام الله علیها). شخص خواب بیننده معانی خواب را نمی فهمد.
و برای حاج شیخ علی خواب را نقل می کند. و مرحوم حاج شیخ علی(ره) می گوید در همان شب که تو خواب دیدی من متوسل شدم به امام رضا(علیه السلام) و به این صورت به خواب شما آمده و از رؤیاهای صادقانه است.
مرحوم آیه الله العظمی آقا سید محمد تقی خوانساری(ره) پس از شنیدن این خواب فرمود: از این خواب استفاده می شودکه قم درحریم حضرت معصومه (سلام الله علیها) است. باید حضرت امام رضا(علیه السلام) به قم تشریف بیاورند و سفارش برادر حاج شیخ علی تهرانی را به حضرت معصومه (سلام الله علیها) بفرمایند، تا حضرتش بعد از سفارش حضرت امام رضا(علیه السلام) در کار برادر حاج شیخ علی توجه کند. والا خود حضرت امام رضا(علیه السلام) مستقیماً مداخل درکار می کرد، ولی چون این در محدوده حضرت معصومه (سلام الله علیها) است، آن حضرت مداخله در این محیط ننمود.(242)
17ـ لطف حضرت معصومه (سلام الله علیها) به مداحش
4ـ آقا حسن احتشام(فرزند مرحوم سید جعفر احتشام) از منبری های قم بودند"پدر و پسر") از قول آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی(که مرد روضه خوان با اخلاصی بود و قبل از درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) چند دقیقه خطبه ای از نهج البلاغه و ذکر مصیبت مختصری می خواند) نقل کردند که او گفت:
"ما اهل منبر با هم در مواقع تعطیلی دوره ای داشتیم، و دور هم جمع می شدیم و خودمان برای خودمان روضه می خواندیم. شبی من(یعنی آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی) در خواب دیدم که خواستم به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شوم، گفتند: ورود به حرم ممنوع است، برای اینکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) با حضرت زهرا(علیه السلام) در بالای ضریح خلوت کرده اند و کسی را راه نمی دهند."
من گفتم مادرم سیده بوده است و من محرم هستم، به من اجازه دادند رفتم دیدم که بله این دو با هم نشسته اند و در بالای ضریح با همدیگر صحبت می کنند از جمله صحبت ها این بود. که حضرت معصومه (سلام الله علیها) به حضرت زهرا(علیه السلام) عرض می کند: حاج سید جعفر احتشام(روضه خوان، روضه خوان را خودم می گویم) برای من مدحی گفته است و ظاهراً آن جدح را برای حضرت زهرا(علیه السلام) می خواند.
آقا شیخ ابراهیم این خواب را در آن جلسه دوره ای که اهل منبر در آن جمع بودند و حاج احتشام هم حضور داشت نقل می کند، حاج احتشام می گوید از آن شعرها چیزی یادت هست گفت: بله در آخر شعر داشت"دخت موسی بن جعفر" تا این را گفت حاج احتشام زد زیر گریه و گفت: بله توی اشعار من این کلمه هست.
این احتشام از منبری های قم بود و خیلی با حال بود، هیچ منبری را ندیدم که خودش گریه کند و ایشان خودش روضه می خواند و خودش گریه می کرد بکاء بود و گریه زیاد می کرد.
آقا حسن احتشام فرزند حاج احتشام گفت به ایشان گفتیم شعرا در آخر شعرشان تخلص دارند. شما هم برای خود تخلص تعیین کن، هر چه گفتم قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت.
این فاطمه به جان عزیز برادرت بر احتشام لطف نما قصر اخضری
ایشان گفت قصر اخضر هم لطف کردند. گفتم چطور؟ گفت: همانجا که آقای مرعشی(ره) سجاده می انداختند، آنجا را به رنگ سبز گچ کاری کردند با سنگ مرمر و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالا سر واقع شد.(243)
این چهار نمونه، از قول شیخ الفقهاء، حضرت آیه الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی(ره) نقل شد، که سلمان عصر بود و تردیدی در راست گویی او نیست.
18ـ شفا در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
با عنایت حضرت عباس(علیه السلام)
بانویی مدت ها بر اثر بیماری طولانی و شدید یکی از نزدیکانش(فرزند یا برادر و...) رنج می برد، از معالجات و درمان ها نتیجه نگرفته بود، دستش از هما جا بریده و به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) پناهنده شد، و به آن بانوی ارجمند توسل جست، همچنان به توسل خود ادامه داد، تا این که شبی در عالم خواب دید حضرت معصومه (سلام الله علیها) به بالین او آمد و فرمود:"بیمارت را به حرم من بیاور و در این مکان خاص(که در عالم خواب نشان داد) بگذار، بنا عمویم حضرت عباس(علیه السلام) به زیارت من بیاید، شفای بیمار تو را از عمومی می طلبم."
این بانو می گوید: پس از بیدار شدن از خواب، خوشنود شدم، و به دستور حضرت معصومه (سلام الله علیها) عمل کردم، شخص بیمارم را به آن مکام خاص از حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بردم، او به محض این که در آن مکان نشست، احساس سلامتی کرد، و با خوشحالی گفت:"خوب شدم وشفا گرفتم."(244)
19ـ یک کرامت تازه
آیت الله مسعودی خمینی تولیت محترم آستانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در حدود ساعت 5/9 صبح روز جمعه 21 دی سال 1380 در جلسه ای که در سیمای تلویزیون قم کانال یک، پخش می شد چنین فرمود:
پانزده روز قبل چند نفر ترک زبان، به دفتر من آمدند، چون فارسی نمی دانستند، یک نفر مترجم خواستیم، او آمد و سخنان آنها را برایم ترجمه می کرد، ماجرا از ا ین قرار بود:
دختر پانزده ساله ای کنار مادرش، در روبروی من ایستادند، مادر گفت: ای دختر من، یک سال است که بیمار روانی بود، و حال غیر عادی داشت.
گفتم: مدارک دارید؟ او مدارک متعدد نشان داد، همراه عکس ها و فیلم ها و نسخه ها و نظریه پزشک ها و... مدارک مورد بررسی قرار گرفت، و همه آنها صحیح بود، و بر بیماری روانی آن دختر دلالت داشت.
مادر افزود: یک شب همین دخترم از خواب برخاست و گفت:"مرا به قم ببر!"
ما در اطراف زنجان سکونت داریم، بی بضاعت می باشیم، به دخترم گفتم: پول نداریم که خرج سفر را تأمین کنم و شما را به قم ببرم، دخترم گفت: گوشواره ام را بفروشید، من قبول کرد، گوشواره اش را فروختم و با پول آن، همراه دختر به قم سفر کردیم، صبح زود وارد حرم شدیم، کنار ضریح به حضرت معصومه (سلام الله علیها) متوسل شده، و با سوز و گداز و گریه، شفای دخترم را طلبیدم، دخترم نیز همین سوز و گداز را داشت، ولی همان حالت بیماری روانی او در چهره او دیده می شد، ناگاه دیدم دخترم جیغ و فریاد زد، گفتم چه شد؟گفت: ده دوازده نفر مرد را در اینجا می بینم به من می گویند: برخیز، به آنها می گویم نمی توانم برخیزم، باز دختر به حالت روانی خود فرو رفت و سکوت کرد.
پس از مدتی با جیغ و فریاد برخاست و گفت: خوب شدم، آن ده دوازده نفر به من گفتند، خانمی می آید و تو به دست او شفا می یابی، آنها رفتند، و خانمی آمد و به من فرمود:"برخیز!"، گفتم: نمی توانم، فرمود:"برخیز تو دیگر بیمار نیستی".
در این هنگام دختر که در دفتر بود، گریه کرد و گفت:"من یک سال بود، چیزی را درک نمی کردم، اکنون همه چیز را درک می کنم."
من به مادر دختر گفتم: شاید این دختر، امروز خوب شده باشد، شما بروید، و پس از یک هفته به اینجا بیایید، و گزارش کار را بدهید، آنها قبول کردند، مخارج سفر را به آنها دادم، آنها رفتند، و پس از هفت روز از زنجان بازگشتند، و دختر گفت: از آن لحظه شفا تاکنون کاملاً خوب شده ام و هیچ گونه عارضه ندارم." در این هنگام اطمینان به شفا دادن حضرت معصومه (سلام الله علیها) پیدا کردیم، و گفتم: برای اطلاع مردم، نقاره را به صدا درآورند. نقاره چند روز قبل، به صدا درآمد و آنها که در اطراف حرم بودند، صدای آن را شنیدند، و از کرامت، اطلاع یافتند.
20ـ توجه حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خدمت گزاری شهدا
آقا سید ابوالفضل رضوی زاده یکی از خدمت گزاران حرم مطهر می گوید:
"در اوایل جنگ که شهدا را برای طواف به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) می آورند، مجلس آنها را با سینه زنی، نوحه سرایی، مداحی و هر کاری که از دستم می آمد، برای رضای خدا گرم می کردم.
یکی از شب ها، آقای اشعری مداحل اهلبیت(علیه السلام) به من گفت:
"سید ابوالفضل! شب چهارشنبه برای دعای توسل به گلراز شیخان بیا کارت دارم."
وقتی رفتم، بعد از مراسم دعا به من گفت:
"مادر خوب پسر شهیدش را دیده. و او سراغ شما را گرفته و از مادرم پرسیده که آیا سید ابوالفضل زنده است یا مرده؟ مادرم به برادر شهیدم گفته: حالا چرا سراغ ایشان را می گیری؟ و او در جواب گفته: وقتی به شهیدان پیوستم، همگی آنها سراغ سید را از من گرفتند و او را دعا کردند و گفتند:
"سید آدم خوبی است، چون در مراسم شهدا خیلی خدمت می کند. به همین خاطر مورد توجه بی بی حضرت معصومه (سلام الله علیها) و امام زمان(عج) هستند و ما از او راضی هستیم."
سیر تاریخی بارگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) به طور کوتاه
پس از خاکسپاری پیکر حضرت معصومه (سلام الله علیها) در محل فعلی، که در آن عصر به نام بابلان نام داشت، پسران اشعری، سایبانی از بوریا، بر روی مرقد او ترتیب دادند، پس از مدتی در اواسط قرن سوم هجری قمری، حضرت زینب دختر امام جواد(علیه السلام) از مصالح آجر و سنگ و گچ، گنبد و بارگاهی بر روی مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ساخت.
سپس به مرور زمان دو گنبد دیگر در کنار گنبد اول ساخته شد که سومین آنها مدفن حضرت زینب دختر امام جواد(علیه السلام) شد.
این سه گنبد تا سال 457 هـ .ق برقرار بودند، تا اینکه در همان سال میرابوالفضل عراقی(وزیر طغرل کبیر) به تشویق عالم بزرگ، شیخ طوسی(متوفای سال 460 قمری) به جای آن سه گنبد، یک گنبد مرتفعی ساخت.
در عصر صفویه
از آن زمان تا ظهور خاندان صوفی(245)بارگاه به همان وضعی که نگاشتیم بود، نه ضریحی بود و نه ایوان های باشکوهی که اکنون دیده می شود، و نه صحن کهنه و نو.
تعمیرات مهم آستانه مقدسه حضرت معصومه از زمان سلطنت خاندان صفوی شروع شد.
در سال 925 قمری شاه اسماعیل اول، ایوان قسمت شمالی(ایوان طلا) را ساخت، و شالوده صحن کهنه(کوچک) را ریخت، پس از او شاه طهماسب اول برای مرقد ضریحی از کاشی درست کرد و نیز بنای تاریخی ایوان جنوب مدرسه فیضیه را که به صحن کهنه چسبیده است ساخت. در سال 1077 شاه صفی صحن زنانه را ـ که اکنون به صورت محلوطه سرپوشیده به نام مسجد طباطبائی است و سابقاً سقف و گنبد نداشته است ـ ساخت که در سمت جنوبی آستانه است، این صحن برای مقبره شاه عباس و شاه سلیمان و شاه سلطان حسین راه مخصوصی شد.
سپس شاه عباس ضریحی از فولاد سفید، ترتیب داد، و ضریح فعلی همان ضریح فولادی است که صفحه هایی از نقره را بر آن افزوده اند.
در عصر قاجاریه
پس از پایان حکومت صفویان، دیگر تعمیرهای قابل توجهی در بارگاه و اطراف آن نشد تا وقتی که سلطنت ایران به دست قاجاریه(246)رسید.
در سال 1218 قمری فتحعلی شاه با دوازده هزار خشت با پوشش طلا، گنبد را طلا نمود و در سال 1236 مسجد بالا سر بنا شد.
در سال 1276 ایوان شاه اسماعیل صفوی را طلا کردند.
در سال 1375 ضریح فولادین شاه عباس را نقره نمودند.
در آخر قرن 13 هجری قمری، شالوده صحن جدید(بزرگ) به وسیله آقا ابراهیم امین السلطان ریخته شد و ساختمان آن را پسرش میرزا علی اصغر خان اتابک صدر اعظم ایران در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، در سال 1303 قمری به پایان رسانید.(247)
ظریف کاری های صنایع مختلف در این آستانه از طلاکاری و نقره و میناکاری گرفته تا آینه کاری و خطوط مختلف از نسخ، نستعلیق، شکسته، کوفی و ثلث و ده ها و صدها ظریف کاری ها در درهای گوناگون حرم مطهر و... بیش از اینها است که ما بتوانیم در این کتاب مختصر بیاوریم.(248)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری مرجع عظیم الشأن امام خمینی(ره)، تحولات معنوی و ساختمانی بسیار چشمگیری در بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (سلام الله علیها) از جهات مختلف به وجود آمده، از جمله مسجد اعظم قم به آستانه ملحق شده، و مرقد شریف آیه الله العظمی بروجردی(ره) در کنار مسجد بالا سر قرار گرفته، و نظم خاص روحانی درتمام امور دیده می شود، که جداً در خور تحسین است. یکی از آنها غبارروبی حرم مطهر و داخل ضریح، با حضور مراجع و بزرگان علم و تقوا است که تماشای صحنه ملکوتی آن در سیمای جمهوری اسلامی، انسان را به یاد غبارروبی حرم مطهرحضرت رضا(علیه السلام) برادرحضرت معصومه (سلام الله علیها) می اندازد.
کوتاه سخن آنکه: هم اکنون بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (سلام الله علیها) با کمال جلال و جبروت، تقریباً در مرکز شهر قم قرار گرفته، و همچون روحی در کالبد این سرزمین، و خورشیدی تابان در این خطه مقدسه است. و همواره زیارتگاه ده ها هزار عاشق شیفته از اکثر کشورهای اسلامی می باشد، و حرم و صحن ها و اطراف، در روزهای مخصوص مانند: عاشورا، اربعین، عید نوروز و... مملو از جمعیت است.
اشعار و احادیث برخی از کتیبه ها
مساحت مجموع زمین آستانه 13527 متر مربع است و از این مقدار 1914 متر زیربنای گنبد و ایوان ها و صحن ها است و در بسیاری از مواضع این بناها کتیبه هایی است که در آنها نوشته هایی با خط های مختلف از آیات و اشعار و احادیث نگاشته شده است، اینک به چند نمونه توجه کنید:
در کتیبه گلوگاه ساق گنبد اشعاری سروده فتحعلی خان صبا به خط نستعلیق، ثبت شده که چند شعر آن این است:
آتش موسی عیان از سینه سیناستی
یا که زرین بارگاه بضعه موساستی
بضعه موسی بن جعفر فاطمه کز روی قدر
خاک درگاهش عبیر طره حوراستی
نوگلی رنگین زطرف گلشن یاسین بود
آیتی روشن به صدرنامه طاهاستی
پرتوی از آفتاب اصطفای مصطفی
زهراه ای از آسمان عصمت زهراستی
در ضریح مطهر، که در سال 1240 هجری قمری، نصب شده، اشعاری سروده فتحعلی خان صبا نگاشته شده که چند شعر آن از این قرار است:
تبارک الله از این بارگاه عرش آهنگ
نه بلکه عرش بر فرشت آبگینه و سنگ
زشرم قبه زرینت عرش را گویند
که شد به پرده این نُه رواق سیمین رنگ
زُنه رواق فلک هفت بانوی عذرا(249)
به دامن شرفش افتخار را زده چنگ
به آستانش همواره خسروان زمین
به سجده خاصه شهنشاه آستان اورنگ
در کتیبه دری که در ضلع شمال غربی، قرار گرفته و به مسجد زنانه باز می شود این اشعار سروده"وفا" می باشد:
حُبُذازین بقعه عالی که از مجد و شرافت
قبله ابدال گشت و کعبه آمال آمد
خوابگاه بضعه موسی بن جعفر کز فروغش
جلوه موسی عیان از چشم اهل حال آمد
عصمت کبری و ناموس نبی همنام زهرا
که آسمانی از حیا و عزت و اقبال آمد
گفت مصراعی وفا از طبع و شد تاریخ این در
کاین در ودرگه مطاف عزت و اقبال آمد
نمونه ای از آیات و احادیث کتیبه ها
آیات و دعاهایی هم در برخی از کتیبه ها نوشته شده، در اینجا به ذکر یکی از آن احادیث می پردازیم که در کتیبه بدنه ایوان طلا از کاشی معرق با زمینه لاجوردی به خط ثلث نوشته شده است:
"روی الزمخشری فی تفسیر الموسوم بالکشاف و الثعلبی فی تفسیره الموسوم بکشف البیان، عن رسول الله(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) قال:"اَلا و من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، ألا و من مات علی حب آل محمد مات مغفور، اَلا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمناً متکملا، اَلا و من مات علی حب محمد و آل محمد بُشَره ملک الموت و نکیر و منکر بالجنَهِ، اَلا مُنً ماتَ عَلی حُبِ مُحَمَدٍ وَآلِ مُحَمَدٍ زُفَ اِلَی الْجَنَهِ اَلا مَنْ مات علی حب محمد و آل محمد فتح الله له فی قبره با بین الی الجنَه، ألا و من مات علی حب محمد و آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکه الرحمه، اَلا و من مات علی بغض محمد و آل محمد جاء یوم القیمه مکتوب بین عینیه آیس من رحمه الله، اَلا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً، اَلا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحه الجنه ـ صَدَق؛
دو دفتر از علمای اهل تسنن 1ـ زمخشی درکتاب تفسیر خود کشاف 2ـ ثعلبی در کتاب تفسیر خود کشف البیان روایت می کنند که رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) فرمود: آگاه باشید کسی که باحب آل محمد از دنیا برود شهید از دینا رفته است، کسی که با حب آل محمد بمیرد، با ایمان کامل از دنیا رفته اس، کسی با حب محمد و آل محمد از دنیا برود، ملک الموت(عزرائیل) و دو فرشته نکیر و منکر او را به بهشت مژده می دهند، کسی که با حب محمد و آل او از دنیا برود، خداوند دو در در قبر او به بهشت می گشاید، کسی که با حب محمد و آل او از دنیا برود خداوند قبر او را محل زیارت فرشتگان رحمت قرار می دهد، کسی که با دشمنی و بغض با محمد و آل او بمیرد، در روز قیامت در بین دو چشم او نوشته شده است ناامید از رحمت خدا است، آگاه باشید کسی که با بغض با محمد و آل او بمیرد، کافر مرده است، کسی که با دشمنی آل محمد از دنیا برود، بوی بهشت به مشام او نمی رسد. ـ راست گفت رسول خدا.
سپس نوشته شده:
"اَللهُمَ صَلِ عَلَی الْمُصْطَفی مُحَمَدٍ، المرتضی علیِ، البتول فاطمه، السبطین الحسن و الحسین، زین العابدین علی، الباقر محمد، الصادق جعفر، الکاظم موسی، الرضا علی، التقی محمد، النقی علی، الزکی الحسن و الحجه القائم مهدی صاحب الزمان، الائمَه الهُدی و مصابیح الدجی، بهم أتولی، ومن اعدائهم اتبرءُ؛ خداوندا درود بفرست بر برگزیده ات محمد، بر مرتضی علی، بر بتول فاطمه، بر دو سبط رسول خدا، حسن و حسین، بر زین العابدین علی، بر باقر محمد، بر صادق جعفر، بر کاظم موسی، بر رضا علی، بر تقی محمد، بر نقی علی، بر زکی حسن و بر حجت قائم مهدی صاحب زمان(عج) که این ها پیشوایان راه هدایت هستند، چراغ های روشنی بخش در تاریکی ها می باشند، ولایت آنها را قبول دارم و از دشمنشان بیزار می باشم."
کتیبه های مرقد مطهر
مرقد مطهر با خشت های کاشی مختلف و رنگین آراسته شده است و بر آن پنج کتیبه است:
1ـ به خط نسخ، آیه الکرسی نوشته شده است.
2ـ به خط نسخ طلایی آیات متعددی نگاشته شده.
3ـ به خط کوفی آیاتی از قرآن.
4ـ به خط نسخ طلایی سوره تبارک.
5ـآیه ای دیگر از قرآن، و در زیر کتیبه پنجم به خط نسخ برجسته نوشته شده کَتَبه و عمله محمد بن ابی طاهربن ابی الحسین.
در کاشی های اطراف مرقد مطهر از بالا تا پایین سوره یس و الرحمن و تبارک و هل اَتی و سوره قدر نوشته شده و احادیث بسیاری هم نگاشته اند از جمله:
"قالَ النَبِ: مَنْ کَفَ لِسانَهُ عَنْ اَعراضِ الناسِ، اَقالهُ اللهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقیامَهِ(250)
مَنْ فَرَقَ بَیْنَ والِدَهٍ وَ وَلَدِها، فَرَقَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَهِ(251)
حُسْنُ السؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ.(252)
اَلزِنا یُورثُ الْفَقْرِ(253)
اللهُ تَعالی عَوْنُ الْعَبْدِ مادامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ اَخِیهِ.(254)
ماجرای طلا کاری گنبد مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها)
چنان که گفتیم: در سال 457(یا 447) ابوالفضل عراقی(ویر طغرل کبیر) به تشویق عالم بزرگ شیخ طوسی، بارگاه مرقد را نوسازی کرد، قسمت بالای آن را به یک گنبد بزرگ تبدیل نمود.
تا این که دردوران صفویه تعمیرات بسیار انجام شد.
و در سال 1218 هـ .ق فتحعلی شاه قاجار با دوازده هزار خشت با پوشش طلا، گنبد بارگاه را طلا نمود، هزینه آن به پول آن زمان صد هزار تومان شد.(255)
اینک که سال 1412 هـ . ق است، از آن وقت تا حال که 203 سال می گذرد، هنوز این گنبد با همان طلاها می درخشد.
اخیراً در مورد نوسازی گنبد یاد شده، خبر جدید از مصاحبه تولیت آستانه آیت الله مسعودی، پخش شده که خلاصه آن چنین است:
روزی برای دیدار از گنبد، کنار گنبد رفتم و از نزدیک ملاحظه کردم و دریافتم که بعضی از طلاها طبله کرده، و زیرسازی آنها فرسوده شدها ست، کارشناسان را دعوت کردم تا پس از بررسی دقیق، نظریه خود را بدهند، آنها پس از بررسی چنین نظر دادند که تعمیر گنبد مطهر با این صورت فعلی،کارساز نیست، باید به طور کلی مس روی گنبد و طلای روی آن برداشته شود، و از نو بازسازی گردد.
نتیجه بررسی این شد که طلای حاصل از این گنبد، حدود 20 کیلو است، ولی نوسازی گبند نیاز به ده تن مس و 200 کیلو طلای ناب 24 عیار دارد، که هزینه آن حدود دو میلیارد و پانصد میلیون تومان است.
در جلسه خصوصی، این مطلب مطرح شد، گفتم: تأمین این هزینه از عهده ما ساخته نیست، وانگهی عمر من کفاف نمی کند. این موضوع در همان مجلس محرمانه مطرح شد، بی آنکه کسی غیر از افراد آن جلسه اطلاع یابند.
بنده در همین ایام به خدمت مرجع عالیقدر آیت الله العظمی محمدتقی بهجت(مدظله) رسیدم. تا در این مورد صحبت کنم، به خدمتش رسیدم و پس از سلام و احوال پرسی، بی آنکه سخنی بگویم، آقای بهجت به من روکرد و فرمود:
"چرا گنبد خانم حضرت معصومه (سلام الله علیها) را درست نمی کنید، گنبد بسیار فرسوده شده است، شما دست به کار شوید، خداوند هزینه آن را می رساند، و طول عمر هم عطا می فرماید."
من تعجب کرد، زیرا ایشان از سخنان محرمانه ما در جلسه خصوصی، اطلاعی نداشت. من به ایشان گفتم: این کار هزینه بسیاری می خواهد و برای ما فعلاً امکان ندارد، پس از چند روزی آیت الله بهجت با من تماس تگرفت، به خدمتش رفتم فرمود:"کار را شروع کنید، خداوند متعال هزینه آن را خواهد داد، و شما این موضوع را به اطلاع مقام معظم رهبری برسانید." من به محضر مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای(مدظله) رسیدم و ماجرا را به عرض رساندم، فرمود:"هر چه آیت الله بهجت بگوید قبول دارم." پس از موافقت مقام معظم رهبری، تصمیم گرفتم برای بازسازی گنبد، مقدمات کار را فراهم کنم، مجدداً به محضر حضرت آیت الله بهجت رسیدم، ایشان برای شروع، مبلغ ده میلیون تومان و مقداری طلا جهت این کار اختصاص دادند. قوت قلب یافتم و با اراده محکم تصمیم بر این کار دارم،ان شاء الله این طرح را در فروردین سال 1380 شمسی شروع خواهیم کرد، و اگر مشکلی پیش نیاید و وجه و طلای آن را بتوانیم تأمین کنیم، حدود چهار سال فرصت لازم است تا این طرح را به نتیجه برسانیم.(256)
نکته قابل توجه در این ماجرا، عنایت خاص یک مرجع تقلید عارف و سالک الی الله حضرت آیت الله العظمی بهجت(مدظله) است، که ما را تشویق می نماید تا بارگاه های مراقد منور امام زاده ها را آباد و آبرومند کرده و در حفظ آن ها بکوشیم. در حدیثی آمده رسول خدا(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) به علی(علیه السلام) فرمود:
"یَا عَلِیُ مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ، وَ تَعاهَدَهَا، فَکَانِما اَعَانَ سُلَیْمانَ بَنْ داوُدَ عَلی بَناءِ بَیْتِ الْمُقَدَس؛ ای علی! کسی که قبرهای شما خاندان را تعمیر و بازسازی و نوسازی نماید، و به زیارت آنها پایبند باشد، گویی حضرت سلیمان بن داود(علیه السلام) را در ساختن مسجد بیت المقدس یاری کرده است."(257)
نگارنده گوید: اکنون(زمستان سال 1380 شمسی) قسمت مهم طلای سابق گنبد برداشته شده، و استاد کاران مشغول نوسازی گنبد هستند، و از طرف مسؤولین آستانه اعلام شده که بودجه طلایی گنبد تأمین شده است.
پیشینه تاریخی ضریح، و چگونگی نصب ضریح جدید
در سال 605 هجری قمری امیر احمد بن اسماعیل بزرگ خاندان آل مظفر، بزرگترین استاد کاشی ساز آن زمان"محمد بن ابی طاهر کاشی کار قمی" را به کار ساخت و پرداخت کاشی های مرقد(صندوقچه قبر مطهر) واداشت. او به مدت هشت سال به این کار مشغول بود تا سرانجام در سال 613 هـ . ق کاشی های مرقد آماده و کار گذاشته شد.
در سال 950 هجری قمری شاه طهماسب صفوی، در چهار طرف مرقد ضریحی آجری آراسته به کاشی های هفت رنگ و کتیبه های معرق بنا نمود و در اطراف آن منافذی باز بود تا هم مرقد مطهر دیده شود و هم زائران نذورات خود را داخل ضریح بریزند.
بعد از چند سال ضریحی از فولاد سفید و شفاف به دستور شاه عباس، در جلو ضریح آجری قرار داده شد.
در سال 1230 فتحعلی شاه قاجار همان ضریح را نقره پوشی کرد؛ که این ضریح به مرور زمان فرسوده شد و در سال 1280 هجری قمری ضریحی که از نقره ضریح سابق و نقره های موجود در خزانه ساخته شده بود به جای آن نصب گردید.
این ضریح چندین مرتبه تجدید بنا و اصلاح شد و سال های متمادی روی مرقد حضرت باقی بود تا این که در سال 1368 هجری قمری برابر با سال 1328 هجری شمسی به دستور تولیت وقت شکل ضریح را تغییر دادند و ضریح جدید(قبل از تعویض اخیر) را به جای آن نصب نمودند.
ضرورت تعویض مجدد ضریح
با گذشت تقریباً چهل سال از آخرین تعویض ضریح، مجدداً بر اثر تشرف و تبرک زائران و فرسایش زیاد، شبکه ها دچار خوردگی شد.
از سوی دیگر اسکلت پایه های چوبی داخل ضریح حدوداً یک صد سال عمر داشته اند که این طولانی بودن زمان و مهم تر از آن شستشوهای آن ها با گلاب و نظافت های تطهیری مختلف ضریح دیگر، که به خاطر خونین شدن ضریح در پی بریدگی ها و جراحاتی که بر اثر خرابی های ضریح در دست زائران ایجاد می شد دچار پوسیدگی شده و نیازمند تعویض بودند.
اقدام جهت تعویض ضریح
عوامل مذکور سبب گردید تا حضرت آیت الله مسعودی خمینی تولیت آستانه مقدسه در سال 1375 تصمیم بر تعویض ضریح مطهر بگیرند. در پی تصمیم ایشان در همان سال با آقای حاج حسین پرورش اصفهانی از استادکاران فن ضریح سازی قراردادی بسته شد که بر اساس آن، کار ساخت ضریح جدید را آغاز نمود.
متأسفانه ایشان به علت کهولت سن و بیماری که بر ایشان عارض شد تقریباً حدود شش ماه کار کاملاً راکد باقی ماند.
پس از آن، از سازندگان سابقه دار اصفهان استعلام صورت گرفت و در نهایت ادامه کار به استاد حاج محمد حسین عباسپور اصفهانی محول گردید و قرار داد جدید منعقد شد.
چگونگی تغییرات در ضریح جدید
قسمت فوقانی ضریح که کتابتی از اشعار در مدح و ثنای حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود، جمع آوری و جهت طلاکاری آن اقدام گردیده، همچنین حدفاصل قسمت فوقانی و قسمت دسترس زائرین که قبلاً نقره بوده، طلاکاری شده است.
شبکه ها و غرفه ها که شاید حدود پنج هزار گوی و ماسوره دارد کلاً عوض و ضخیم تر از قبل ساخته شده. برای این بخش 5/1 تن نقره صدر در صد خالص خریداری شده، و در حدود 330 هزار نقره و 92 به کار گرفته شده است در حالی که در ضیح سابق 93 هزار مثقال نقره به کار رفته بود.
پایه های چوبی ضریح که پوسیده بوده نیز مجدداً از بهترین چوب چنار خشک، ساخته و نصب گردیده است.
در مجموع، ضریح جدی از نظر استقامت مقاوم تر شده است خاطر نشان می شود که از نظر شکل ظاهری تفاوت چندانی با ضریح سابق ندارد. و در کل ضخامت و استحکام، ضریح جدید حداقل دو برابر ضریح سابق است و به طور کلی خرید نقره، ساخت و نصب ضریح و تهیه اسکلت چوبی بیش از سه میلیارد ریال معادل 300 میلیون تومان هزینه در برداشته و با همه فراز و نشیب ها حدود پنج سال کار ساخت آن طول کشیده است.
مدت عملیات جایگزینی
با توجه به این که اطراف ضریح مطهر جهت این امر بسته شده بود و امت شهید پرور و زائرین مشتاق دیدار از ضریح مطهر بوده و هستند سعی شد با سه شفیت کار مداوم و با سرعت تمام که بحمدالله بیش از یک ماه طول نکشید.(258)قابل توجه این که این ضریح، در فضای ملکوتی در حضور بزرگان و زائران، در روز عید غدیر 1422 قمری برابر با 12/12/1380 شمسی با حضور مرجع بزرگ تقلید آیت الله العظمی بهجت(مدظله) نصب گردید.
اشعاری در مدح حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
از آیت الله العظمی وحید خراسانی:
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج وعز و تمکن
عصمت شده پایبند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت
وی گوهر تاج آدمیت
فرخنده نگین خاتمیت
شیطان به خطاب"قم" براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جای حواست
ناموس خدای جایش اینجا است
اندر حرم تو عقل مات است
زین خاک که چشمه حیات است
جسمی که دراین زمین نهان است
جانی است که در تن جهان است
این ماه منیرو مهر تابان
عکسی بود از قم و خراسان
ایران شده نور بخش ارواح
مشکاه صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی
حق داند و صف عرش و کرسی
هر کس به درت به یک امیدی است
محتاج تر از همه"وحیدی" است
آیین غبارروبی
از آن روی که در محدوده حرم، حریم ها وجود دارد و باید برای حفظ آن کوشید، حرم را، حرم نامیده اند. نقطه ثقل این حرم ضریح مقدس است که چون انگشتری نگین خود را دربرگرفته است، پس باید با رعایت آداب وارده احترام حرم را حفظ کرد.
چنان که می دانیم قسمتی از محدوده ضریح همواره محلی برای واریز نذورات و هدایای امت محمد(صلّى الله علیه وآله وسلَّم) به این ستاره پرفروغ بوده است چند صباحی که می گذرد آیین غبار روبی برپا می شود، تلاوت آیات نورانی قرآن کریم، یادی از مصیبت های آل الله و مدح و مرثیه هماره به هنگام غبارروبی طنین انداز است.
درب ضریح که گشوده می شود گروهی با لباس سفید بلند که گویی لباس احرام به تن کرده اند با یاد خدا و با زمزمه یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه و سرشک از دیده جاری با بوسته به ضریح و با خضوع توفیق تشرف می یابند. زیارت قبر مطهر فروغ دیدگانشان می گردد و پس از جمع آوری نذورات و زدودن غبار، قبر شریف را با گلاب شستشو داده و با خاندان نماز در کنار قبر همنشین عرشیان می شوند. پس از پایان مراسم، غبارروبان بیش از همه آرزومندند تا حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سرای باقی شفیع آنان باشد.
-----------------------------------------
پاورقى ها:
(158) ـ از آنجا که مطابق نقل سبط بن جوزی در تذکره، حضرت امام کاظم(علیه السلام) دارای چهار فرزند دختر به نام های، فاطمه کبری، فاطمة وسطی، فاطمه صغری و فاطمه اُخری بود. (بحار، ج 48،ص 317) در اینکه حضرت معصومه کدامیک از اینها بوده،بعضی تردید نموده اند، ولی از قرائن عظمت مقام حضرت معصومه (سلام الله علیها) نسبت به دیگران استفاده می شود، که او همان فاطمه کبری(علیه السلام) بوده است.
(159) ـ منتهی الآمال، ج 2، ص 121 و 149.
(160) ـ دلائل الامامه طبری شیعه، چاپ منشورات رضی، ص 149.
(161) ـ مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 367.
(162) ـ مستدرک سفینه البحار، ج 8،ص 257.
(163) ـ انجم فروزان، ص 58ـ گنجینه آثار قم، ج 1 ص 386ـ آقای فیض در کتاب گنجینه مدعی است که حجه الاسلام آقای شیخ جواد مجهتد،در سفر حج، در کتابخانه مدینه طیبه، دو کتاب مذکور(لواقح و نزهه) را با زحمت یافته، و این مطلب را از آن دو کتاب دیده است(گنجینه آثار قم، ج 1، ص 386).
(164) ـ زندگانی حضرت موسی بن جعفر، عمادزاده، ج 2،ص 375.
(165) ـ تاریخ قدیم قم، تألیف حسن به محمد بن حسن قمی، ص 213، بحارالانوار، ج 48، ص 290، اعیان الشیعه، ج 8، ص 391، ریاحین الشریعه، ج 5،ص 32، انوارالمشعشین ج 1، ص 208، منتهی الآمال، ج 2، ص 242، مراقد المعارف، ج 2، ص 163، دایره المعارف شیعه(سید حسن امین)، ج 3، ص 231، گنجینة دانشمندان، ج 1، ص 14.
(166) ـ وسیله المعصومین، میرابوطالبم واعظ تبریزی، ص 658، لواقح الانوار، طبق نقل انجم فروزان، ص 58، زندگانی حضرت معصومه، تألیف مهدی منصوری،(متوفی 1146 هـ .ق) ص 37، کریمة اهل بیت، ص 105.
(167) ـ مستدرک سفینه البحار، علامه شیخ علی نمازی، ج 8، ص 257.
(168) ـ رساله العربیه العلویه و اللغه المرویه، تألیف شیخ حر عاملی، طبق نقل کتاب حیاه الست، مهدی منصوری، ص 11.
(169) ـ وسایل الشیعه، ج 14،ص3.
(170) ـ همان مدرک، ص 7 و 8.
(171) ـ همان مدرک، ص 117 و 118.
(172) ـ اصول کافی، ج 1، ص 317.
(173) ـ اصول کافی، ج 1،ص 216.
(174) ـ سفینه البحار،ج 2،ص 376(فطم)، بحار،ج 60، ص 219.
(175) ـ ستی در لغت به نام خانم و بانواست، این مدرسه را از این رو که به بانوی جلیل القدر حضرت معصومه (سلام الله علیها) منسوب است ستیه می گویند، اما اینکه در افواه برخی از عوام افتاده که در آنجا تنور حضرت بوده، اصلی ندارد و به هیچ وجه درست نیست، و گفتن بیت النور(خانة نور) به خاطر مقدس بودن آن مکان بسیار شایسته است، گویا بعضی در اثر ناآگاهی، به جای بیت النور بیت التنور گفته اند.
(176) ـ همان مدرک ـ با توجه ب سالروز وفات حضرت معصومه(دهم یا دوازدهم ربیع الثانی سال 201) که قبلاُ ذکر شده، و 16 روز در قم زیست، نتیجه می گیریم که ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم تقریباُ در روز 23 ربیع الاول سال 201 بوده است.
(177) ـ ریاض الانساب، ص 160، مطابق نقل کتاب حیاه الست، تألیف مرحوم منصوری(متوفی سال 1406) ص 50.
(178) ـ الحیاه السیاسه للامام رضا، تألیف جعفر مرتضی عاملی، ص 428 قیام سادات علوی، ص 161 و 168.
(179) ـ وسیله المعصومین، تألیف میرزا ابوطالب بیوک، ص 68.
(180) ـ این اشعار در آغاز کتاب ذکر شد.
(181) ـ منهاج الدموع، ص 440.
(182) ـ بحار، ج 60، ص 219ـ بعضی احتمال داده اند که آن دو نقاب دار حضرت رضا(علیه السلام) و امام جواد(علیه السلام) بوده اند.
(183) ـ همان مدرک، ص 229 و 220.
(184) ـ منتهی الآمال، ج 2، ص 162. و در کتاب تاریخ قدیم قم، صفحه 218 آمده:"ام اسحاق و ام حبیب، در بقعة چسبیده به مرقد مطره حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن شده اند."
محدث قمی در جای دیگر گوید:"از تاریخ قم، استفاده می شود که: زینب و ام محمد و میمونه، دختران امام جواد بوده اند."(منتهی الامال، ج 2،ص 235).
(185) ـ علاوه بر اینها،نُه امام زاده دیگر، در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن شده اند که ذکر آنها در بخش آخر خواهد آمد.
(186) ـ اقامه البرهان در اصول دین، تألیف میرزا موسی فراهانی، ص 479(این کتاب در سال 1302 هـ .ق تألیف یافته است.)
(187) ـ الفقیه، ج 1،ص 121ـ بحار، ج 22، ص 550.
(188) ـ تحف العقول(ترجمه شده)، ص 183.
(189) ـ بحار، ج 48، ص 317، و ج 102، ص 266.
(190) ـ ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، ریاحین الشریعه، ج 5، ص 35.
(191) ـ بحار، ج 102، ص 266.
(192) ـ منهاج الدموع، ص 441.
(193) ـ بحار، ج 60، ص 117.
(194) ـ بحار، ج 60، ص228.
(195) ـاین مطلب از جمله در بحار، ج 43،ص 86 و 88 نقل شده است.
(196) ـ اقتباس از کتاب کریمة اهل بیت،تألیف علی اکبر مهدی پور، ص 63 و 64.
(197) ـ انوارالمشعشین، ج 1، ص 211.
(198) ـ الغدیر، ج 1، ص 197.
(199) ـ بحار، ج 68، ص 76 و 77.
(200) ـ الامالی، ص 82، مطابق نقل کتاب فاطمه بنت الامام الکاظم، تألیف دکتر محمد هادی امینی، ص 61.
(201) ـ به نقل از دریای سخن، تألیف سقازاده.
(202) ـ اللؤلؤالثمینه، ص 217 مطابق نقل کتاب گنجینه دانشمندان(تألیف شیخ محمد رازی) ج 1، ص 16 و 17 و آثار الحجه ج 1، ص 8.
(203) ـ اقتباس از کتاب ارزشمند کریمة اهل بیت(علیه السلام)، ص 43 تا 45ـ ماجرای فوق را مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی به طور مکرر برای افراد مختلف نقل کرده است. یکی از شاگردان آیه الله نجفی می گفت: ایشان در دس خود می فرمود: علت آمدن من به قم، همین مطلب بود، پدرم، چهل شب در حرم حضرت علی(علیه السلام) بیتوته نمود، شبی علی(علیه السلام)(در حال مکاشفه) به پدرم فرمود:"سید محمود چه می خواهی؟" پدرم عرض می کند: قبر حضرت فاطمه زهرا(علیه السلام) کجا است تا زیارت کنم، حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت، قبر او را معلوم کنم. پدرم عرض کرد: پس من در هنگام زیارت او چه کنم؟ حضرت علی(علیه السلام) فرمود:"خداوند مقام و شکوه حضرت فاطمه(علیه السلام) را(دراین مورد) به حضرت معصومه (سلام الله علیها) داده است. هر کس می خواهد زیارت حضرت فاطمه(علیه السلام) را درک کند، به زیارت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) برود."
(204) ـ بحار، ج 102، ص 266.
(205) ـ همان مدرک.
(206) ـ این کتاب در سال 1325 هجری قمری، تألیف شده.
(207) ـ انوارالمشعشین، ج 1، ص 211.
(208) ـ بحار، ج 60، ص 228.
(209) ـ مرقد شریف این عالم ربانی در قبرستان شیخان قم، همواره موجب کرامات ها بوده است.
(210) ـ بحار، ج 48، ص 317.
(211) ـ در بعضی از روایات به جای تَعْدِلُ، تُعادِلُ آمده(بحار،ج 60، ص 219).
(212) ـ عیون اخبار الرضا ج 2، ص 267.
(213) ـ بحار ج 48، ص 317.
(214) ـ ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68؛ ریاحین الرشیعه، ج 5، ص 35.
(215) ـ انوارالمشعشین، ج 1،ص 212.
(216) ـ زبده التصانیف، ج 6،ص 159.
(217) ـ عیون اخبار الرضا، ج 2،262.
(218) ـ همان مدرک، ص 260.
(219) ـ اصول کافی، ج 2، ص 74.
(220) ـ همان مدرک، ص 75.
(221) ـ سورة آل عمران، آیة 49.
(222) ـ مصباح الشریعه، ص 100.
(223) ـ ولاءها و ولایت ها، استاد شهید مرتضی مطهری، ص 73 تا 82.
(224) ـ با توجه به اینکه در آن عصر، برق شهر قم کم بود، و تنها برقی که موتور مستقل داشت و نور آن از دور پیدا بود، برق آستانه مقدسه بود.
(225) ـ اقتباس از ماهنامه کوثر، نشر آستانه مقدسه قم.
(226) ـ انوار المشعشعین، ج 1، ص 212.
(227) ـ انوارالمشعشین، ج 1، ص 216.
(228) ـ همان مدرک.
(229) ـ سابقاً در قم نقاره خانه بود که هم اکنون در مشهد هست، طبق معمول آن زمان هرگاه کرامتی از حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیده می شد، نقاره خانه را به صدا درمی آوردند تا مردم را از حادثه مهم، خبر دهند و هم اکنون در حال حاضر نیز، این سنت تجدید شده است.
(230) ـ نظیر این مطلب از مرحم آیه الله محقق داماد(ره) نقل شده است(زندگانی حضرت معصومه (سلام الله علیها)، ص 45)
(231) ـ منتخب التواریخ، ص 495ـ 496.
(232) ـ فواید الرضویه، ص 379.
(233) ـ گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 39.
(234) ـ بر ستیغ نور(شرح حال آیه الله نجفی مرعشی)، ص 77.
(235) ـ همان مدرک، ص 79.
(236) ـ واحد تبلیغات آستانةمقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها)، سال 1373 شمسی.
(237) ـ واحد تبلیغات آساته مقدسه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، سال 1373 شمسی.
(238) ـ واحد تبلیغات آستانة مقدسه قم، سال 1375 شمسی.
(239) ـ 1. واحد تبلیغات آستانة مقدسة قم، سال 1373 شمسی.
(240) ـ ضبط صوتی و تصویری این مصاحبه با آیه الله العظمی مکارم شیرازی، در واحد فرهنگی آستانه مقدسة قم موجود است.
(241) ـ حضرت آیه الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی(ره) در سن 103 سالگی در 25 جمادی الثانی 1413 قمری(1373 شمسی) رحلت کرد، مرقد شریفش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار گرفته است.
(242) ـ واحد تبلیغات آستانة مقدسه قم، سال 1373 شمسی.
(243) ـ همان مدرک.
(244) ـ اقتباس از چهرة درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(علیه السلام) ،ج 3، ص 374.
(245) ـ خاندان صفوی از سال 905 قمری تا سال 1135 قمری یعنی 230 سال در ایران سلطنت کردند، پادشاهان این خاندان به این ترتیب هستند: شاه اسماعیل اول، شاه طهماسب اول، شاه اسماعیل دوم، شاه عباس اول، شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان، شاه سلطان حسین، شاه طهماسب دوم، شاه اسماعیل سوم، شاه عباس سوم(دایره المعارف فرهنگ و هنر، ص 778).
(246) ـ خاندان قاجاریه از سال 1200 تا سال 1339 هجری قمری در ایران سلطنت کردند، پادشاهان این خاندان به این ترتیب بودند: آقا محمدخان، فتح علی شاه محمد شاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه.(دایره المعارف فرهنگ و دانش و هنر، ص 778.)
(247) ـ گنجینه آثار قم، ج 1، راهنمای قم، ص 32ـ 40.
(248) ـ شرح مفصل این امور را در کتاب راهنمای قم و گنجینه آثار قم، ج 1، بخوانید.
(249) ـ مطابق این بیت، تعداد بانوان منسوب به امامان(علیه السلام) که در کنار مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن شده اند هفت نفر می باشند.
(250) ـ پیامبر فرمود: کسیت که زبان خود را از آبروی مردم نگهدارد(آبروی مردم را نبرد) خداوند در روز قیامت لغزش های او را پس می گیرد.(نادیده می گیرد)
(251) ـ کسی که بین مادر و فرزندش جدایی بیندازد، خداوند بین او و بهشت جدایی می اندازد.
(252) ـ سؤال نیک کردن؛ نصف علم است.
(253) ـ زنا موجب فقر و تهی دستی می شود.
(254) ـ خداوند متعال یار بنده خود است تا وقتی که بنده، یار برادر خود می باشد.
(255) ـ توضیح بیشتر را در کتاب"حضرت معصومه" چشمه جوشان کوثر، نوشته نگارنده بخوانید.
(256) ـ اقتباس از نشریه پیام آستانه، مورخه 23 آذر ش: ص 4.
(257) ـ بحار،ج100، ص 121.
(258) ـ هفته نامه پیام آستانه، شمارة 25، تاریخ 8/12/1380ش، ص 1 و 4.
منبع .alhassanain.com