نقش صحت حمل و سلب در تشخیص معنای حقیقی کلمه (آقای افضلی)
بسمه تعالی
مقالات علمی طلاب 94-95
گروه علمی پژوهشی مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام
مقاله علمی با موضوع نقش صحت حمل و سلب در تشخیص معنای حقیقی کلمه
نویسنده آقای افضلی
به طور کلی الفاظ دارای معنای حقیقی و مجازی هستند که این معنا از توسط وضع یا قرینه در زمان استعمال مدلول لفظ واقع میشود ، مانند لفظ "اسد" که معنای "شیر" موضوع له آن و معنای "مرد شجاع" معنای مجازی آن است و با قرینه دلالت بر این معنا می کند.
اگر متکلم لفظی را استعمال کند و مخاطب نداند که مراد متکلم معنای حقیقی است یا مجازی باید ببیند که ظهور کلام در کدام یک است که به آن اصاله الظهور می گویند و گاهی اوقات مخاطب مراد متکلم را متوجه می شود اما نمی داند که این معنای مستعمل فیه موضوع له کلمه است یا مجاز. در این حالت مخاطب با استفاده از طرقی که اصولیون متذکر آن شده اند معنا را مورد بررسی قرار داده و استعلام می کند که آیا معنا حقیقت است یا مجاز؟ که یکی از این طرق صحت حمل و سلب است.
چکیده
علی رغم اشکال و جوابهایی که در این بحث وجود دارد و نظرات متفاوتی که بین علماء و بزرگان رد و بدل شده است در نهایت عده ای از بزرگان از جمله امام خمینی(رحمه الله علیه) [1] ، مرحوم خویی (علیه الرحمة) [2]و شهید صدر (علیه الرحمة) [3] قائل به عدم حجیت این علام جهت تشخیص معنای موضوع له کلمه شده و در مقابل عده ای از جمله مرحوم آخوند خراسانی(رحمه الله علیه) [4]، استاد شیخ جعفر سبحانی(حفظه الله) [5]و مرحوم مظفر(علیه الرحمه) [6]و عده ای دیگر صحت حمل و سلب را به عنوان علامت حقیقت و مجاز پذیرفته اند.
مقدمه
ضرورت بحث
به طور کلی الفاظ دارای معنای حقیقی و مجازی هستند که این معنا از توسط وضع یا قرینه در زمان استعمال مدلول لفظ واقع میشود ، مانند لفظ "اسد" که معنای "شیر" موضوع له آن و معنای "مرد شجاع" معنای مجازی آن است و با قرینه دلالت بر این معنا می کند.
اگر متکلم لفظی را استعمال کند و مخاطب نداند که مراد متکلم معنای حقیقی است یا مجازی باید ببیند که ظهور کلام در کدام یک است که به آن اصاله الظهور می گویند و گاهی اوقات مخاطب مراد متکلم را متوجه می شود اما نمی داند که این معنای مستعمل فیه موضوع له کلمه است یا مجاز. در این حالت مخاطب با استفاده از طرقی که اصولیون متذکر آن شده اند معنا را مورد بررسی قرار داده و استعلام می کند که آیا معنا حقیقت است یا مجاز؟ که یکی از این طرق صحت حمل و سلب است.
در شرع مقدس اسلام نیز ما به چنین مواردی بر می خوریم که مراد شارع را متوجه می شویم اما نمی دانیم این معنای مستعمل فیه موضوع له است یا مجاز. لذا در اینجا به بررسی نحوه ی استعلام توسط این طریق و اقوال مختلف علما در این زمینه و همچنین برخی اشکالات و جوابها میپردازیم.
تعریف واگان
1. وضع
در بین علماء اختلاف است که دلالت الفاظ بر معانیشان ذاتی بوده یا به وسیله جعل و اختصاص است؟
سیوطی در کتاب شرح مختصر[7] اشکالات قول اول را مطرح میکند : 1_ لازمه قول اول این است که در الفاظ و معنایشان بین زبان های مختلف بشر اختلافی نباشد،که هست. 2_ لازمه دیگر اینکه هر فرد با صرف شنیدن لفظ به معنای آن منتقل شود،که این هم منتفیست . 3_ طبق این حرف ممتنع است که قرینه بتواند دلالت لفظ را تغیر دهد؛زیرا،ذات با غیر ذات تغیر نمیکند ، در حالی که ما مجاز داریم. 4_ و باز ممتنع است که ما لفظ منقولی داشته باشیم که در زمان اطلاق معنای دوم رابرساند،حال آنکه این مورد هم موجود است.
پس دلالت توسط جعل و تخصیص است که بر دو نوع است : 1_تعیینی : واضع دارد. 2_ این جعل تخصیص توسط واضع خاصی نبوده بلکه کثرت استعمال لفظ در در آن معنا منشاء این جعل و اختصاص است.[8]
البته مطلب جهت اطاله کلام در بحث وضع موجود است لکن ما به این مقدار بسنده میکنیم.
2. حقیقت ومجاز
مشهو علماء دو اصطلاح حقیقت و مجاز را اینگونه تعریف میکنند که حقیقت یعنی معنای موضوع له کلمه و استعمال لفظ در آن معنا را استعمال حقیقی مینامند و در مقاب حقیقت محاز قرار ارد که معنای غیر موضوع له کلمه میباشد که البته با معنای موضوع له مناسبت[9] دارد و استعمال لفظ را در این معنا استعمال مجازی گویند .در مقابل مشهور برخی از علماء[10] فرمودند:استعمال لفظ دائماً در موضوع له است با این تفاوت که در مجاز ادعای دخول فرد مورد نظر در بین افراد موضوع له میباشد و در حقیقت این ادعا نیست.
3. حمل[11]
حمل یعنی اتحاد بین دو چیز که چاره ای نیست در آن از تغایر؛ زیرا اگر تغایر نباشد که دیگر دو چیز نبود ده نفس یک چیز است و این تغایر و اتحاد را در بخش اقسام حمل عنوان میکنیم و به عبارتی دیگرحمل «این همانی» و «هذا ذاک» است که دارای دو طرف بوده موضوع یا محکوم علیه و محمول یا محکوم به ؛ مانند: "الف ب است." که "الف" موضوع و "ب"محمول است.[12]
4. اقسام حمل[13]
حمل به اعتبارات گوناگون تقسیم بندی های متفاوتی دارد که در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنیم.
تقسیم حمل به اعتبار اتحاد و تاغیر موضوع و محمول: 1.حمل اولی ذاتی: بین موضوع و محمول اتحاد مفهوم و تغایر اعتبار وجود دارد[14] که دائما موجب اتحاد مصداقی میشود ؛ مانند : انسان نوع است. 2_ حمل شایع صناعی یا متعارف : در این قسم موضوع و محمول تنها اتحاد مصداقی دارند[15] و در مفهوم تغایردارند؛ مانند : انسان حساس است .
5.تبیین مسأله
پس از اتمام مقدمه به تشریح محل بحث میپردازیم .
زمانی که متکلم معنایی را که برای لفظی در نظر گرفته و استعمال میکند مخاطب یا متوجه مراد متکلم نمیشود و یا میشود درحالت دوم مخاطب یا میداند که این معنای مستعمل فیه معنای حقیقی کلمه است و یا مجاز بوده ونیاز به قرینه دارد برای استعمال و یا نمیداند که حقیقت است یا مجاز مانند زمانی که متکلمی بگوید :«شیری دیدم که تیر می انداخت.» و مخاطب می فهمد منظور متکلم از "شیر" ، "مرد شجاع" است اما نمیداند که استعمال لفظ شیر در معنای مرد شجاع استعمال حقیقیست یا مجازی ؟! .
در این چنین حالتی اصولیین طرقی را جهت تشخیص اینکه این معنای حقیقیست یا مجازی پیشنهاد میدهند که عبارتند از : 1. تبادر 2.صحت حمل و سلب 3.اطراد 4.تنصیص اهل لغت.[16] در اینجا ما به بررسی حجیت طریق دوم یعنی صحت حمل و سلب میپردازیم إن شاءالله.
صحت حمل و سلب به موضوع له کلمه
هر دو قسم حمل _ذاتی اولی و شایع صناعی_ در تعیین اینکه استعمال حقیقی بوده است یا مجازی نقش دارند. اما در پاسخ این سوال که کدام یک از دو قسم مشخص کنندهی معنای حقیقی کلمه است ؟ باید گفت: « حمل اولی ذاتی».
اول : چگونگی استعلام توسط حمل ذاتی اولی
به این نحو که معنای مستعمل فیه و مشکوک را توسط هر لفظی که معبر آن معنا باشد ، موضوع قرار داده و لفط را با معنای ارتکازی محمول قرار میدهیم و حمل میکنیم .
الف ) اگر حمل صحیح بود : پی می بریم که دو مفهوم متحد بوده و معنا برای لفظ موضوع له است و همانطور که گذشت در تمامی مصادیق متحدند .
ب) اما اگر حمل صحیح نبود: و سلب صحیح بود ، نتیجه میگیریم که معنای مستعمل فیه ، معنای حقیقی کلمه نیست.
مرحوم محقق قمی(رحمةالله علیه) [17]در اینجا متذکر این نکته شده اند که : برای حکم کردن به مجاز بودن معنا برای لفظ یک بار عدم صحت حمل و صحت سلب کفایت نمیکند ، بلکه بایستی تمام معانی حقیقی کلمه را از معنای مستعمل فیه سلب کرد ؛ زیرا در الفاظ مشترک که چند معنای حقیقی دارند به مشکل بر میخوریم چرا که صحیح است برخی معانی لفظ مشترک را از دیگر معانی سلب کرد ؛ مثلا زمانی که لفظ عین در معنای چشم استعمال میشود و مخاطب میخواهد از طریق صحت حمل و سلب انکشاف معنای حقیقی کند لابد بایستی برای لفظ معنایی را در نظر بگیرد که یکی از معنایی حقیقی است[18] مانند معنای طلا که در این صورت نتیجه صحت سلب میشود و بایستی حکم به عدم موضوع له بودن معنای چشم برای عین کنیم در حالی که احدی این حرف را نزده پس نمیتوان حکم به مجازیت چشم برای عین کرد تا زمانی که جمیع معانی حقیقی را از چشم سلب کرد و از طرفی دیگر سلب همهی معانی حقیقی لازمه ی علم به تمام معانی حقیقی کلمه است ، مجالی برای شک در معنا باقی نمی ماند.
حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی(حفظه الله) دو جواب به این کلام محقق قمی(رحمةالله علیه) داده اند[19] : 1. این اشکال زمانی وارد است که سلب از معنا به وسیلهی مفهوم باشد ،اما سلب عام تر از مفهوم و مصداق است. 2.معنایی که سلب میشود معلوم نیست که معنای مجازیست یا حقیقی بلکه این مفهوم ارتکازی لفظ است ، پس قبل از سلب علم به تمام معانی حقیقی نداریم.
البته این بندهی حقیر بر کلام مرجع المجتهد حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی(حفظه الله) اشکالی دارم. جواب به اشکال اول ایشان اینکه : این ایراد در مورد مصداق هم وارد است زیرا سلب مصادیق بعض معانی یک لفظ مشترک از مصادیق معنای دیگر ممکن است. و جواب اشکال دوم ایشان:اینطور نیست که ما اصلا علم نداریم بلکه علم داریم اما غافل هستیم و به عبارتی دیگر علم اجمالی داریم ، نه اینکه اصلا علم نداشته باشیم.[20]
دوم : چگونگی طریقهی استعلام حمل شایع صناعی
زمانی که توسط حمل اولی به نتیجه ای نرسیدیم یا اینکه نتیجه صحت سلب بود[21] به سراغ حمل شایع صناعی میرویم ، به این نحو که معنا را با لفظ معبر آن موضوع قرار داده و لفظ را محمول :
الف)اگر صحت سلب شد : نتیجه میگیریم که علاوه بر تغایر مفهومی ، تغایر مصداقی هم دارند یعنی رابطه بین لفظ و معنا تباین است و استعمال قطعا مجازیست.[22]
ب) اما اگر حمل صحیح بود : پی میبریم که دو مفهوم در مصداق مشترکند و رابطهی مصادیق آن ها یکی از این سه حالت خواهد بود : 1.ترادف : که تمام مصادیق مشترکند مانند استعمال لفظ ناطق برای انسان . 2.عام و خاص من وجه : مانند استعمال ماشی برای انسان . 3. عام وخاص مطلق : مانند استعمال حیوان برای انسان .
ج)در هر یک از حالات قسمت «ب» بایستی تک تک مصادیق را بررسی کرد به این نحو که حمل کنیم بر لفظ ، در صورت صحت حمل استعمال حقیقی بوده و إلا مجازیست.
به عبارتی دیگر و بیانی ساده استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) تفاوت ما حصل حمل ذاتی اولی و حمل شایع صناعی را بیان فرموده اند : « انّ الحمل الأوّلی یثبت کون المعنى هو الموضوع له، لکن الحمل الثانی [شایع صناعی] یثبت انّه مصداق للمعنى الذی وضع له اللّفظ .»[23]
چکیده مبحث استعلام به نظر حقیر :
استاد سبحانی (حفظه الله) متذکر اشکال و جوابی به این شرح شده اند[24]:
اشکال : تبادر و صحت حمل و سلب حقیقت یا مجاز بودن معنا برای کلمه را در زمان متعلم و مستعلم ثابت میکند ، نه در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) وائمه اطهار(علیهم السلام) .
جواب : اگر ملاک در حجیت ظهوری باشد که به متعلم رسیده است که نفس تبادر و صحت حمل و سلب کفایت میکند اما اگر ملاک ظهور در زمان متکلم باشد علاوه بر تبادر و صحت حمل و سلب نیازمند اصالةعدم نقل هستیم که این اصل را تمامی عقلاء تایید کرده اند.
دیدگاه شهید محمد باقر صدر(رحمة الله علیه) در مورد علامت صحت حمل وسلب[25]
همانطور که در بخش استعلام گذشت برای حمل بایستی برای معنا لفظ معبِّر و برای لفظ معنایی را لحاظ کنیم ، در اینجا استاد شهید صدر(علیه الرحمة) اشکالی را به صحت حمل و سلب وارد میکنند بدین شرح :
معنایی که برای لفظ در نظر گرفته میشود از دو حال خارج نیست : 1.وضعیت خود این معنا مشخص نیست یعنی معلوم نیست موضوع له است یا مجاز که در این صورت حتی بر فرض صحت حمل هم گره کار باز نمیشود و نمیتوان به موضوع له بودن معنا حکم کرد ، پس صحت حمل و سلب لغو و بی فایده شد. 2. معلوم است که خود معنا ، موضوع له است[26] که در این صورت هم علم به موضوع له کلمه مسبوق بر استعلام توسط صحت حمل و سلب می شود ، پس باز هم این علامت فایده ای ندارد .
البته شاید کسی اینگونه پاسخ این اشکال را بدهد : که این اشکال همان اشکال در مبحث تبادر است و پاسخی که آنجا دادیم اینجا هم کارساز است یعنی بگوییم اینکه گفته میشود علم به موضوع لع مسبوق بر استعلام است منظور علم اجمالی و ارتکازیست ، نه علم تفصیلی که توسط تباد یا صحت حمل و سلب تبدبل به علم تفصیلی می شود .
لکن استاد شهید صدر (رحمة الله علیه) در اینجا باز اشکال خود را تقریر فرمودند با این بیان که : پاسخ در تبادر در اینجا مجالی ندارد چرا که بین تبادر و صحت حمل و سلب در طریقهی استعلام تفاوت است ، در تبادر انتقال تصوریست یعنی صرف تصور لفظ موجب ظهور معنا و انتقال ذهن به آن میشود که علم ارتکازی مقدمه استعلام است اما در علامت صحت حمل و سلب حکم تصدیقیست لذا بایستی هر کدام از موضوع و محمول قبل از حمل مفصلا متصور باشند ،پس مقدمه آن علم ارتکازی نیست ، بلکه علم تفصیلیست. پس اشکال هنوز مستقر است .
در نتیجه نظر شهید صدر(رحمة الله علیه) بر عدم حجیت و صلاحیت صحت حمل و سلب برای علامت حقیقت و مجاز است.[27]
دیدگاه امام خمینی (رحمة الله علیه) و اشکال ایشان[28]
ایشان در کتاب تهذیب الاصول[29] می فرمایند : « و الظاهر: أنّ المراد بهما صحّتهما عند نفسه لا عند غیره؛ إذ الثانی یرجع إلى تنصیص أهل اللغة و اللسان؛ لأنّ العلم حینئذٍ بصحّة الحمل و کونه حملًا أوّلیاً أو شائعاً بالذات لا یحصل إلّا بتصریح الغیر، فیرجع إلى تنصیصهم. و أمّا صحّته عند نفسه فالتحقیق: أنّ الاستکشاف و استعلام الحال حاصل من التبادر الحاصل من تصوّر الموضوع السابق على الحمل و سلبه، فیکون إسناده إلى الحمل أو سلبه فی غیر محلّه. »[30]
ایشان می فرمایند که صحت حمل و سلب یا به تنصیص اهل لغت بر میگردد در صورتی که از طرف غیر باشد و یا به تبادر راجع است در صورتی که توسط خود شخص باشد[31] . رجوع به تنصیص واضح بوده ونیازی به توضیح ندارد لکن رجوع به تبادر بدین شرح است : صحت حمل نزد شخص متوقف است بر تصور موضوع و محمول تفصیلا و علم به ملاک حمل که در حمل اولی اتحاد مفهومی است ، زیرا اگر ملاک حمل را نداند نمیتواند تصدیق به صحت حمل کند و تصدیق به ملاک حمل تصدیق به موضوع له است ، پس قبل از حمل علم تفصیلی به موضوع له حاصل شده است . به نظر حقیر عبارت ساده تر در مورد رجوع به تبادر این است : حمل به دلیل توقفش بر تصدیق نیاز مند علم تفصیلی ست به معنای ملحوظ لفظ ، که این علک تفصیلی ناچارا بایستی توسط تبادر کسب شود .
در نتیجه تبادر بر صحت حمل و سلب مقدم شد و مجالی برای صحت حمل باقی نماند و این علامت ساقط است .[32]
کلام استاد شیخ جعفر سبحانی(حفظه الله) در پاسخ به استادشان امام خمینی(علیه الرحمة)
ایشان می فرمایند[33] : اولا :اشکال رجوع به تبادر زمانی وارد است که مستعلِم از اهل لسان باشد اما اگر از اهل لغت نبود زمانی که حمل و صحت آن را در کلام اهل لسان مشهده کرد بدون هیچ گونه تبادری به موضوع له بودن معنا پی میبرد.
که جواب این کلام استاد سبحانی(حفظه الله) این است که : در این صورت رجوعش به تنصیص اهل لغت است همانطور که گذشت.
و دوما : سلمنا که مستعلم اهل لسان باشد اشکال زمانی وارد است که زمان استعلام و استکشاف با زمان حمل قرین باشد اما اگر حمل مقدم بر استعلام بود اشکال وارد نیست به این نحو که : متکلم در حال صحبت و خطابه است و بعد از پایان کلام در پی بررسی وضعیت یک لفظ و استکشاف معنای حقیقی آن را میکند که در این حین رجوع میکند به گفتار قبلی خودش و حمل هایی که صورت گرفته و مینگرد که حمل هایش متلائم و مورد قبول نزد نفس است پس بدون هیچ گونه تبادری به نتیجه رسید .
دیدگاه مرحوم آخوند(رحمة الله علیه) صاحب کفایه به طور اجمالی
« استعلام حال اللفظ و أنّه حقیقة أو مجاز فی هذا المعنى بهما لیس على وجه دائر، لما عرفت فی التبادر»[34]
ایشان میفرمیند که دور مطرح شده در صحت حمل و سلب به وسیله ی همان جواب داده شده در تبادر دفع می شود .[35]
نتیجه گیری
مختار بنده در این زمینه حجیت علامت صحت حمل و سلب است. البته نه به طور مطلق بلکه مشروط به شروط زیر:
1. حمل نزد اهل لسان باشد، نه غیر.
2. زمان حمل و استکشاف مقارن نباشد.
3. سلب باید از تمامی معانی حقیقی لفظ باشد تا بتوان حکم به مجاز کرد.
4. قائل به اصالت عدم نقل باشیم.
و نتایج آن طبق جدول صفحه 7 میباشد .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
التماس دعا
یا علی
.
محمد علی افضلی ننیز
اردیبهشت 1395
شعبان 1437
قم المقدسه
فهرست منابع
1.قرآن کریم
2.تفتازانی،سعد الدین،شرح مختصر،قم،اسماعیلیان،هفتم،1433 ه.ق
3. سکاکی،مفتاح العلوم
4. امام خمینى،روح الله،مناهج الوصول إلى علم الأصول،قم،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمةالله علیه)،اول،1415 ق
5. محقق داماد،محمد،المحاضرات،اصفهان،مبارک،اول،1382 ه .ش
6. آخوند خراسانى،محمد کاظم بن حسین،کفایة الأصول،قم،موسسة آل البیت علیهم السلام،اول،1409 ق
7. صدر، محمد باقر،بحوث فی علم الأصول،قم،موسسه دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم السلام ، سوم،1417 ق
8 .مظفر، محمد رضا،أصول الفقه،قم،اسماعیلیان،پنجم،1375 ش
9. سبحانى تبریزى، جعفر،الموجز فی أصول الفقه،قم،موسسه الامام الصادق( علیه السلام)، چهاردهم،1387 ش
10. سبحانى تبریزى، جعفر، الوسیط فی اُصول الفقه، قم، موسسه امام صادق( علیه السلام)، چهارم، 1388 ش
11. سبحانى تبریزى، جعفر،إرشاد العقول الى مباحث الأصول،قم،موسسه امام صادق( علیه السلام)، اول، 1424 ق
12. امام خمینى، روح الله، تهذیب الأصول، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی( ره)، اول،1423 ق
13. امام خمینى، روح الله، جواهر الأصول، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی( ره)، اول، 1376 ش
14. میرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمدحسن، قوانین الأصول، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، دوم،1378 ق
15. صافی، لطفالله، بیان الأصول، قم، دایره التوجیه و الارشاد الدینی فی مکتب المرجع الدینی آیه الله العظمی الشیخ لطف الله الصافی الگلپایگانی( دام ظله)، اول، 1428 ق
16. مظفر، محمد رضا،المنطق،قم،سلیمان زاده،ششم،1433 ق
[1] مناهج الوصول :ج1 ص 127
[2] المحاضرات :ج1 ص 116
[3] بحوث فی علم الأصول، ج2، ص: 216
[4] کفایة الاصول :ج1 ص 44
[5] استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ، الوسیط : ج1 ص56
[6] اصول الفقه : ص 42
[7] سعد الدین تفتازانی علیه ما علیه، شرح مختصر:ص334 « والقول بدلالة اللفظ لذاته ظاهره فاسد»
[8] علامة محمد رضا مظفر(علیه الرحمة) ، اصول الفقه:ص26«الوضع تعیینی و تعیُّنی»
[9] این مناسبت یا شباهت است [استعاره] و یا غیر شباهت[ مجاز مرسل]. جلال الدین سیوطی،شرح مختصر:ص337
[10] امام خمینی(رحمةالله علیه)،تهذیب الاصول \ استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ،الموجز \ سکاکی(علیه ما علیه)،مفتاح العلوم
[11] علامة محمد رضا مظفر(علیه الرحمة) ، المنطق :ص 100 ، نشر: موسسه نشر اسلامی
[12] همان : ص154
[13] همان : ص 100
[14] مفهوم محمول را بر مفهوم موضوع حمل میکنیم.
[15] محمول را با لحاظ مصادیق برمصادیق موضوع حمل میکنیم.
[16] استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ، الموجز:ص15 ، نشر:موسسه امام صادق(علیه السلام)
[17] محقق قمی (رحمة الله علیه) ، قوانین الاصول : ص18:« فإنّ کون المستعمل فیه مجازا لا یعرف إلاّ بصحة سلب جمیع المعانی الحقیقیة .»
[18] مبنا را بر امتناع استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا نهادیم.
[19] حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی(حفظه الله) – بیان الاصول : ج1 ص 49
[20] البته چه بسا منظور حضرت آیة الله صافی(حفظه الله) هم همین بوده باشد و نظر بنده بنابر ظاهر عبارت بود.
[21] در این صورت مجاز بودن معنا فهمیده میشود اما اینکه استعمال مجازیست یا حقیقی قابل تشخیص نیست .
[22] کلام محقق قمی (رحمةالله علیه) در اینجا هم جاریست.
[23] استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ، الوسیط : ج1 ص 55 : «حمل [ذاتی] اولی ثابت میکند این را که معنی موضوع له است اما حمل ثانی[شایع صناعی] ثابت میکند این را که [موضوع] مصداقی ست برای معنایی که آن معنا موضوع له کلمه است.»
[24] استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ، إرشاد العقول الى مباحث الأصول :ج1 ص 112
[25] استاد شهید محمد باقر صدر(رحمة الله علیه) ، بحوث فی علم الأصول، ج2 ص215
[26] که همینطور هم هست.
[27] استاد شهید محمد باقر صدر(رحمة الله علیه) ، بحوث فی علم الأصول، ج2، ص: 216 :«على هذا فالعلامة الثانیة و هی صحة الحمل ساقطة.»
[28] بر گرفته از کتاب تهذیب الاصول و جواهر الاصول .
[29] امام خمینی (رحمة الله علیه) ، تهذیب الاصول : ج1 ص80
[30] امام خمینی (رحمة الله علیه) ، تهذیب الاصول :ج1 ص80 :«ظاهر این است که مراد از صحت حمل و سلب صحت آن دو نزد شخص است ، نه در نظر شخص دیگری ، زیرا در حالت دوم[ یعنی شخص دیگراستعلام] بر میگردد به تنصیص اهل لغت و زبان زیرا در این جا علم به صحت حمل و اینکه حمل اولی بوده یا شایع ذاتی به دست نمی آید مگر به وسیله ی تصریح غیر ، پس[استعلام] به تنصیص اهل لغت رجوع کرد ، اما در صحت حمل نزد خود شخص حقیقت و حق کلام این است که استعلام و استکشاف در این حالت حاصل از تبادر حاصل از تصور موضوع قبل از حمل و سلب است ، پس اسناد استعلام و استکشاف به حمل و سلب در غیر محلش بوده[و اسنادی بی دلیل است].»
[31] فرد خودش از اهل لسان است .
[32] امام خمینی (رحمة الله علیه) ، جواهر الاصول : ج1 ص227 :«فلم یبقَ لتأثیر صحّة الحمل فی فهم المعنى الحقیقی أثر.»
[33] استاد شیخ جعفر سبحانی (حفظه الله) ، الوسیط : ج1 ص56
[34] آخوند خراسانى، محمد کاظم بن حسین (رحمة الله علیه)، کفایة الاصول :ج1 ص44:«استعلام لفظ توسط صحت حمل و سلب دوری نبوده به خاطر همان [جوابی] که در تبادر گفته شد.»
[35] پاسخ این حرف در کلام شهید صدر(رحمة الله علیه) داده شد.ص7