وبلاگ مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام

مقام معظم رهبری (مد ظله)اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم.

وبلاگ مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام

مقام معظم رهبری (مد ظله)اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم.

طبقه بندی موضوعی


امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی        
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود

امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا       
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی       
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است       
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند       
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش       
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان       
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست      
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش      
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را       
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین       
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود

امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود      
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان      
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

حبیب الله چایچیان (حسان)

****************

مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۶:۲۰
سرباز حرم
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ ب.ظ

تاسوهای حسینی بر عاشقان سقای کربلا تسلیت

                                                               

مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام - ریشه «عاشورا» کلمه عشر بمعنی «ده» است، عاشورا دهم محرم و روز شهادت حضرت ابی عبداللّه الحسین (علیه السلام) می­باشد. عبداللّه بن فضیل هاشمی گوید: به امام صادق(علیه السلام)  عرض کردم: به چه جهت روز عاشوراء روز مصیبت و غم و اندوه و گریه شد در صورتی که روز وفات پیغمبر (علیه و آله السلام)  و فاطمه (علیها السلام)  و شهادت امیر المؤمنین (علیه السلام)  و شهادت امام حسن (علیه السلام)  این چنین نیست؟ فرمود: به جهت اینکه روز حسین (علیه السلام) مصیبتش از هر روزی سنگین­تر است، زیرا اصحاب کساء که نزد خداوند از همه آفریدگانش عزیزتر بودند پنج تن بودند و حسین (علیه السلام)  آخرین آنها بود و چون آن حضرت به شهادت رسید دیگر کسی که مایه عزت مسلمانان و تسلی خاطر آنها باشد نماند و به رفتن او گوئی همه آنها رفتند چنانکه تا او در حیات بود گوئی همه آنها زنده بودند.

۰ نظر ۱۹ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۶
سرباز حرم
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۰ ب.ظ

متن کامل شعر " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد "

ای اهل حرم میرو علمدار نیامد،               علمدار نیامد، علمدار نیامد  

سقای حسین سید و سالار نیامد،           علمدار نیامد، علمدار نیامد 


 از خیمه رسد واعطشا از لب طفلان  

   در علقمه شد کشته عمو با لب عطشان

           دستی که زده بوسه بر آن ساقی کوثر        

 با نیزه و شمشیر جدا گشته ز پیکر 


ای اهل حرم میرو علمدار نیامد، 

علمدار نیامد، علمدار نیامد  

سقای حسین سید و سالار نیامد،

 علمدار نیامد، علمدار نیامد

 

۰ نظر ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۰
سرباز حرم
                                                
بسیج مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام - امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشکر دشمن فرمودند: "نه به خدا، نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد. ای بندگان خدا من به پروردگار خود و پرودگار شما پناه می برم از این که آزاری به من برسانید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم از هر سرکش که به روز جزا ایمان نیاورد. "

در این نوشتار مختصر، سخنان تعدادى از بزرگان و متفکّران جهان را در این باره مى خوانید.

۰ نظر ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۵:۴۵
سرباز حرم
يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ب.ظ

حسین قهرمان ما کافر ها هم هست!!!!

مدرسه ابا جعفر علیه السلام - اکبر برخورداری (وابسته فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان): بنده در این یادداشت بخشی از خاطرات سلمان باقر استاد دانشگاه در سفر به منطقه کافرستان پاکستان را نقل می‌کنم:

در آخرین نقطه شمالی کشور پاکستان روستایی است به نام کافرستان، در واقع این روستا جزو منطقه کالاش است که از چیترال چهار ساعت راه زمینی است (۳۵ کیلومتر از چیترال فاصله دارد ولی کوهستانی و صعب العبور است).

این روستا در دل کوه‌های هندوکش واقع شده است که در تمام فصول پوشیده از برف است. کالاش متشکل از سه روستای رمبور، بمبوریت و بریر است. بمبوریت بزرگترین روستای این منطقه است.

۰ نظر ۱۸ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۲
سرباز حرم

                                

مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام - سلیمان أعمش گوید که: در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که طریق اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در شب جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در زیارت حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد که در منزل نیست و به زیارت حسین به کربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت کربلا حرکت کردم. آن شیخ را دیدم که سر به سجده گذارده، و از رکوع و سجود خستگی نداشت. بدو گفتم: تو می گفتی که زیارت حسین بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است! چه شد که خود به زیارت آمدی؟!


گفت: ای مرد! مرا ملامت مکن که من از حقّانیت اهل بیت خبری نداشتم. دوش که به خواب رفتم مردی را در خواب دیدم که نه بلند بود نه کوتاه، و از نهایت حسن و بهاء نمی توانم توصیف کنم. او راه می رفت و اطراف او را هاله وار جماعتی احاطه کرده بودند. و جلوی این جماعت مردی بر اسبی سوار بود که دم اسب او چند بافت داشت، و این مرد تاجی بر سرش بود که چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهری رخشان بود که در ظلمات شب هر کدام مسافت سه روز راه را روشن می کرد. پرسیدم: آن مرد که دور او را گرفته اند کیست؟ گفتند: محمّد بن عبدالله خاتم النبیین است. پرسیدم که: این سوار که در جلو می رود کیست؟ گفتند: أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب است. آنگاه بر آسمان نظر افکندم دیدم ناقه ای از نور، و بر آن هودجی است و در هوا حرکت می کند. گفتم: این از آنِ کیست؟ گفتند: از آنِ خَدیجَه بنت خُوَیلِد و فاطمه زهراء. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حضرت حسن مجتبی. گفتم: این جماعت و این هودج همگی به کجا می روند؟ گفتند که: شب جمعه است و همگی به زیارت کشته شده به تیغ ستم، سید الشّهداء حسین بن علی به کربلا می روند.


آنگاه متوجّه هودج شدم، دیدم رقعه هائی از آن به زمین می ریزد و بر روی هر یک از آنها نوشته است: أمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَینِ علیه السّلام فی لَیلَة الجُمُعَة؛ [1] آن وقت هاتفی ندا کرد ما را که: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیه ای در بهشت قرار خواهیم داشت! ای سلیمان! من از این مکان مفارقت نمی کنم تا روح از بدنم مفارقت کند. [2]


رقعه هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام

مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم رقعه هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای زوّار حسین علیه السّلام در شب جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: زیارت حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها نخواهی یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم.

پی نوشت ها

[1] [امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ. مترجم ]

[2] بحار الأنوار، ج 45، ص 401.

منبع : انوارالملکوت، ج‏1، ص: 272؛علامه تهرانی ، محمد حسین

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۷:۱۶
سرباز حرم

مدرسه ابا جعفر الباقر علیه السلام - بعضی نوشته اند: وی(زینب کبری سلام الله علیها) از عبد الله دارای پنج فرزند به نام‌های: علی، عون اکبر، عباس، محمد و أم کلثوم بود.[۱]
مطابق گزارش شیخ مفید دو تن از فرزندان حضرت زینب(س) در کربلا همراه امام حسین(ع) بودند:
عبد اللَّه بن جعفر[۲] (شوهر حضرت زینب سلام الله علیها) دو فرزند خود عون و محمد را نزد امام حسین(ع) فرستاد و نامه‌ای نیز به وسیله آن دو براى آن‌حضرت فرستاد که در آن چنین نوشته بود: «اما بعد تو را به خدا قسم می‌دهم، زمانی مرا خواندى از این سفر برگرد؛ زیرا من از این راهى که بر آن می‌روى بر تو ترسناکم از این‌که هلاکت تو و پریشانى خاندانت در آن باشد، و اگر امروز تو از میان بروى روشنایى زمین خاموش خواهد شد؛ زیرا توچراغ فروزان راه یافتگان و آرزو و امید مؤمنان هستى، و به راهى که می‌روى شتاب مکن تا من به دنبال این نامه خدمت شما برسم و السلام».[۳]
عبد اللَّه(این نامه را فرستاد و از آن سو) به نزد عمرو بن سعید (حاکم مکه) رفته از او درخواست کرد امان­نامه براى امام حسین(ع) بفرستد و او را آرزومند سازد که از این راه باز گردد، عمرو بن سعید نامه‌ای براى آن ‌حضرت نوشت و در آن نامه او را امیدوار به نیکى و صله کرد و بر جانش امان داد، و آن نامه را به وسیله برادرش یحیى بن سعید فرستاد، پس یحیى و عبد اللَّه بن جعفر به آن حضرت رسیده و پس از آن‌که پسران خود را فرستاده بود (خود نیز آمده) و نامه عمرو بن سعید را به او دادند و در بازگشت آن ‌حضرت تلاش بسیار کردند، سید الشهداء(ع) فرمود: «من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم و مرا به آنچه به دنبال آن می‌روم دستور فرمود»، آن دو گفتند: آن خواب چه بوده؟ امام(ع) فرمود: «آن‌را براى کسى نگفته و نخواهم گفت تا خداى خویش را دیدار کنم»، پس همین که عبد اللَّه بن جعفر از بازگشت آن ‌حضرت ناامید شد به دو فرزند خود عون و محمد دستور داد امام حسین(ع) را همراهی کنند و در رکابش شمشیر زنند، و خود با یحیى بن سعید به مکه بازگشت‏.[۴]
و در نهایت این دو فرزند زینب و عبدالله بن جعفر در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل شدند.[۵]
 
[۱]. کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ‏۸، ص ۳۴۰، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
[۲]. درباره عبد الله بن جعفر ر.ک: «همراهی نکردن عبدالله بن جعفر از امام حسین(ع)»، سؤال ۱۵۰۶۴؛ «قبر عبدالله جعفر»، سؤال ۹۸۵۲؛ «زینب و عبدالله بن جعفر»، سؤال ۱۱۷۰۸٫
[۳]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۶۸ – ۶۹، کنگره شیخ مفید، قم‏، چاپ اول‏، ۱۴۱۳ق‏.
[۴]. همان، ص ۶۹٫
[۵]. همان، ص ۱۲۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏۱،ص ۴۷۶، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۵
سرباز حرم
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۹ ب.ظ

متن کامل شعر " گلی گم کرده ام می جویم او را "

گلی گم کرده ام می‌جویم اورا

به هر گل می‌رسم می‌بویم اورا

گل من یک نشانی‌در بدن‌داشت

یکی پیراهن کهنه به تن داشت

۰ نظر ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۹
سرباز حرم

تا تو شدی کشته ما بی سر و سامان شدیم

یکسره سرگشته ی کوه و بیابان شدیم

خیمه و خرگاه ما رفت به باد فنا

به لجه ی غم اسیر دچار طوفان شدیم

از فلک عزّ و جاه به روی خاک سیاه

به چاه غم سرنگون چو ماه کنعان شدیم

۰ نظر ۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۹
سرباز حرم

بسیج مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام -  آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله): وزارت ارشاد نه تنها در اینجا به بیراهه مى‌رود بلکه در موارد مختلف دیگرى نیز نشانه‌هاى آن دیده مى‌شود، امیدواریم بیدار شوند و به راه برگردند.

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۲
سرباز حرم