وبلاگ مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام

مقام معظم رهبری (مد ظله)اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم.

وبلاگ مدرسه اباجعفر الباقر علیه السلام

مقام معظم رهبری (مد ظله)اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم.

طبقه بندی موضوعی
يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ

کشف بزرگ از آیات قرآن

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 نظریه‌ی نسبیت و محاسبه‌ی سرعت نور با نگرش مِصداقی به آیه‌ی 4 از سوره‌ی معارج

قرآن‌حکیم، کتابی است که در آن سلسله‌ای از اعجازِ معنوی و روحانی و مادی و تجربی وجود دارد و در زمان‌های مختلف، برای حقّ‌جویان آشکار می‌گردد.

طبق آیات قرآن‌کریم، آفریده‌های عاقل، توسط پروردگار عالم، سه دسته‌اند:

1-انسان، که از جنس خاک است؛ 2-جن، که از جنس آتش است؛ 3-فرشتگان، که از جنس نور هستند.[1]

خداوند متعال در آیات بسیاری متذکر شده است که مومنان، کسانی هستند که به خدا و کتاب‌اش و فرشتگان‌اش و همه‌ی پیامبران‌اش، علیهم‌السّلام، ایمان دارند.[2]

ملائکه (فرشتگان) موجودات مجرد روحانی، واسط بین عالم مجردات، مخصوصاً خداوند متعال و عالم انسانی می‌باشند که به تسبیح اوامر و طواف کننده عرش او هستند،[3] از جمله، به تدبیر و انجام بعضی امور عالم اشتغال دارند[4] و معصوم[5] و بدون شهوت و خیرخواه بوده و دروغ نمی‌گویند و رسولان خداوند هستند[6] و اعمال انسان‌ها را ثبت می‌کنند.[7]

یکی از مصادیق «آیه‌ی 4 از سوره‌ی معارج»، که منطبق با «نظریه‌ی نسبیت» و هم مشخص کننده‌ی سرعت نور است، در 1400 سال پیش، توسط وحی در قرآن‌عظیم آمده است:

﴿تَعْرُجُ الْمَلَئکةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فى یَوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْف سنَةٍ﴾؛[8]

فرشتگان و روح (فرشته‌ی مخصوص) به سوى او عروج مى‌کنند، در آن یک روزى که مقدارش برای انسان دنیایی، پنجاه هزار سال است.

در این آیه گفته شده است وقتی فرشته‌ها حرکت می‌کنند برای آن‌ها یک روز زمان می‌برد، ولی برای انسان‌ها و به حساب آن‌ها پنجاه هزار سال طول می‌کشد!

در جاهای مختلفی از قرآن‌کریم، مانند: معراج[9] رسول گرامی اسلام، صلی الله علیه و آله و سلّم، به «نسبیت زمان» اشاره شده است. حال، این سوال پیش می‌آید، چرا در آیه‌ی فوق به 000ر50 سال اشاره کرده است؟

فرشتگان در یک روز (با فرض «یوم» به عنوان یک روز) به او عروج مى‌کنند و یا بالا می‌روند که این معادل 000ر50 سال برای انسان است. این امر اشاره‌ای به علم فیزیک و «نسبیت» است! البته این موضوع می‌تواند برای منظومه‌ی شمسی و آسمان و کهکشان ما باشد، چرا که قطر کهکشان راه شیری 000ر100 هزار سال نوری است؛ فرشتگان طواف کننده‌ی عرش او هستند و اگر با سرعت نور حرکت کنند، 000ر50 سال در کهکشان راه شیری در حرکت هستند و این کهکشان می‌تواند جزو یکی از هفت آسمان‌های عرش خداوند متعال باشد و برای آسمان‌ها و کهکشان‌های دیگر بحث جداگانه‌ای دارد و البته پروردگار عالم در همه جا حاضر بوده و صاحب مراتب و درجات است.[10]

کهکشان راه شیری، جزیره‌ی آسمانی ما در جهان هستی است. مجموعه‌ای از 400 میلیارد ستاره که حدود نیمی از آن‌ها شبیه به خورشید هستند و همگی بر گِرد مرکز کهکشان در حرکت‌اند. در میان بازوهای مارپیچی کهکشان راه شیری، علاوه بر ستارگان بزرگ و کوچک رنگارنگ، ابرهای گاز و غبار، و خوشه‌های ستاره‌ای نیز قرار دارند. قطر کهکشان راه شیری حدود یک‌صدهزار سال نوری است. زمین به همراه خورشید و دیگر اجرام منظومه‌ی شمسی در فاصله‌ی سی هزار سال نوری مرکز کهکشان راه شیری قرار دارد. هر دویست و پنجاه میلیون سال ما به همراه منظومه‌ی شمسی یک دور کامل، به گرد مرکز کهکشان راه شیری می‌چرخیم.

باید به عظمت و بزرگی خداوند متعال توجّه کرد و سرِ تعظیم در پیشگاه او فرود آورد؛ چراکه، کهکشان راه شیری تنها یکی از صد میلیارد کهکشان موجود در جهان است که با ابزارهای رصدی کنونی قابل مشاهده و رصد هستند. برخی از این کهکشان‌ها بسیار بزرگ‌تر و پرستاره‌تر از کهکشان راه شیری بوده و بسیاری از آن‌ها نیز، بسیار کوچک‌تر و کم ستاره‌ترند. کهکشان‌ها اندازه‌ها و شکل‌های گوناگونی دارند. مشهورترین دسته‌بندی کهکشان‌ها توسط «هابل» انجام شده است. این تقسیم‌بندی بر اساس شکل ظاهری کهکشان‌ها است. بر این اساس، کهکشان‌ها به سه گروه اصلی یعنی، کهکشان‌های «بیضوی»، «مارپیچی» و «بی‌نظم» طبقه‌بندی می‌شوند.[11]

به هر حال، قرآن‌حکیم در 1400 سال پیش، از زبان وحی به پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، اشاره کرده است که زمان نسبی است و بستگی به دید طرف دارد. فرشتگان یک روز احساس می‌کند و به حساب انسان زمینی پنجاه هزار سال!

نظریه‌ی نسبیت

طبق نظریه‌ی نسبیت، وقتی جسمی سرعت بسیار بالا، نزدیک به سرعت نور بگیرد، زمان برای او به نسبت ما کند احساس می‌شود و در دید ما خیلی طول می‌کشد. سرعت جهانی نور یکی از اصول موضوعه‌ی نظریه‌ی نسبیت خاص است که اینشتین در سال ۱۹۰۵ میلادی آن را مطرح کرد. مطابق این اصل: «سرعت نور در خلاء (C) برای تمام ناظران لَخت ثابت است و به حرکت چشمه‌ی نور یا حرکت ناظر بستگی ندارد.»

اینیشتن در یکی از رساله‌های پایانی عمر خود با عنوان: «دی ارکلرونگ» یعنی: "بیانیه" که در سال 1954 آن را در آمریکا و به زبان آلمانی نوشته است، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می‌دهد و آن را کامل‌ترین و معقول‌ترین دین می‌داند.[12]

این رساله در حقیقت همان نامه‌نگاری محرمانه‌ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمان برگزیده‌ی شاه ایران، محرمانه صورت پذیرفته است. اینشتین در این رساله «نظریه‌ی نسبیت» خود را با آیاتی از قرآن‌کریم و احادیثی از نهج البلاغه و بیش از همه، احادیث بحارالانوارِ علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی تحت نظر آیت الله العظمی بروجردی ترجمه و شرح می‌شده است) تطبیق داده و نوشته که هیچ‌جا و در هیچ مذهبی چنین احادیث پرمغزی یافت نمی‌شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن، نظریه‌ی پیچیده‌ی «نسبیت» را ارائه داده‌اند، ولی اکثر دانشمندان نفهمیده‌اند.

از آن جمله، حدیثی است که علامه‌ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، نقل می‌کند که: «هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر، صلی الله علیه و آله و سلّم، به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود؛ امّا، پس از این‌که پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، از معراج جسمانی باز می‌گردند، مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است.»[13]

اینشتین این حدیث را از گران‌بهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه‌ی «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می‌نویسد. همچنین اینشتین در این رساله «معاد جسمانی» را از راه فیزیکی اثبات می‌کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون، عمل و عکس‌العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف «نسبیت ماده و انرژی» می‌داند؛ یعنی، اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او هم‌چنین در همین رساله در خصوص «وحدت وجود» به طور خلاصه می‌گوید: «هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد.»

در رابطه با «عقل» نیز با کمال شگفتی انیشتین نظریه‌ی اخباریون شیعه را (که عقل را نسبی می‌دانند و در حریم شرع و دین آن را به کار نمی‌برند) صحیح دانسته و می‌گوید: «حقّ با اخباری‌های شما است و هنوز زود است که مردم این را بفهمند.»

در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای «عقل نظری بشر» ارائه داده و «نسبیت» آن را اثبات می‌کند. اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله العظمی بروجردی با احترام و به لفظ «بروجردی بزرگ» یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ «حسابی عزیز» یاد کرده است.

نسبیت خاص

به صورت خلاصه، این‌گونه بیان می‌شود:

1-سرعت نور نسبت به ناظران مختلف یکی است؛

2-در حرکت با سرعت نور، زمان متوقف می‌شود؛

3-در حرکت با سرعت نور، جرم متحرک[14] بی‌نهایت می‌شود؛

4-در اندیشه‌ی پیرامون فضا، باید چهار بعد را در نظر گرفت: طول؛ عرض؛ ارتفاع؛ زمان. زمان بعد چهارم است و هر حادثه‌ای که در کیهان رخ دهد، در یک جهان چهار بعدی فضا-زمان است که روی می‌دهد.

باید گفت نظریه‌ی نسبیت خاص مدعی نسبی بودن همه چیز نیست و فقط می‌گوید که چیزهایی مانند زمان و مکان (فضا) که از نظر پیشینیان مطلق بودند، نسبی هستند و چیزی مانند سرعت نور که نسبی انگاشته می‌شد، مطلق است.

بنا به اظهارات اینشتین، «نسبیت» سبب می‌شود که حوادث برای یک ناظر در مقایسه با ناظری دیگر کندتر پیش بروند و این شامل وقایع مربوط به زندگی مانند فرآیند پیری نیز می‌شود.

اینشتین در مقاله‌ی سال 1905، به گونه‌ای موارد ریاضی را در آن افزود. وی، وجود رابطه‌ای بین انرژی و جرم را به اثبات رسانید. به موجب فرمولی که او برای کمی کردن آن رابطه‌ای ارائه داد: محتوای انرژیِ (E) مقدار ماده‌ای به جرم مشخص (M)، برابر با حاصل‌ضرب مقدار جرم (M) آن ماده در مجذور سرعت نور (C) است. این فرمول را عموماً به صورت  E=MC2 می‌نویسند. اهمیت نظریه‌ی نسبیت خاص برای علم به اندازه‌ی اهمّیّت وجود اتم برای آن، بنیادی و مهم است.

نسبیت خاص و هم زمانی رویدادها

یک قرن قبل، زمانی که هنوز فیزیک به درستی با نیوتن و قوانین‌اش شناخته می‌شد و هیچ کس به فکر کاستی‌های مکانیک نیوتنی نیفتاده بود، آلبرت اینشتین در مقاله‌ای تحت عنوان «درباره‌ی الکترودینامیک اجسام متحرک» چنین نوشت: «هیچ یک از ویژگی‌ها در واقعیت‌های مشاهده شده با مفهوم سکون مطلق، ارتباط ندارند، برای تمام دستگاه‌هایی که معادلات مکانیک در آن‌ها برقرارند، معادلات الکترودینامیکی و اپتیکی نیز در آن‌ها برقرار خواهد بود.»

بر این اساس، اینشتین دو فرض اساسی بسیار مهم، امّا ساده، ارائه کرد که به جرأت می‌توان گفت: این دو فرض ضمن این‌که برای بیان یک نظریه‌ی ساده و سازگار الکترودینامیک اجسام متحرک، بر پایه‌ی نظریه‌ی «ماکسول» برای اجسام ساکن، کاملاً کافی‌اند، دنیای فیزیک را نیز دگرگون کردند.

اینشتین فرض‌های خود را این گونه بیان کرد:

1-قوانین فیزیک در تمام دستگاه‌های لَخت، یک‌سان هستند و هیچ دستگاه لَخت مرجحی، وجود ندارد (اصل نسبیت)؛

2-در فضای تهی، مقدار سرعت نور در تمام دستگاه‌های لَخت، یک‌سان و برابر با C است (اصل ثابت بودن سرعت نور؛ اصل ناوردا).

در حقیقت، اصل نسبیت اینشتین اعتقاد به این موضوع دارد که ما فقط از حرکت نسبی دو دستگاه می‌توانیم صحبت کنیم و به هیچ عنوان نمی‌توانیم به وسیله‌ی اندازه‌گیری‌های فیزیکی بگوییم یک دستگاه لخت به خودی خود ساکن است یا متحرّک.

تئوری نسبیت خاص اینشتین پیشگویی‌های مختلفی می‌کند که حقیقتاً برخی از آن‌ها در جهت مقابل مشاهده‌های ما و تصورات اوّلیه‌ی ما است. توجّه به این نکته بسیار مهم است که این پیشگویی‌ها با چارچوب‌های مرجع مختلف ثابت و متحرک، با سرعت نسبی (V) در ارتباط‌اند و نیز، در نسبیت، تنها زمانی نتایج را قابل قبول می‌دانیم که سرعت (V) یک کسر متعارف از سرعت نور (C) باشد؛ به عبارت دیگر، V/C برای ما تعریف شده باشد. دو پیشگویی اساسی که اینشتین با نسبیت خاص می‌کند یکی «انقباض طول» و دیگری «انبساط زمان» است.

نسبیت عام

اینشتین، پس از نظریه‌ی نسبیت خاص، فرضیه‌ی نسبیت عام را پیشنهاد داد. چکیده‌ی نظریه‌ی نسبیت عام چنین است:

1-جرم لَختی، (اینرسی)، (جرم گرانشی)، (اصل هم ارزی)؛

2-فضا-زمان، به سبب اجرام بزرگی مانند: خورشید، خمیده یا تورفته است. میزان این تورفتگی میزان قوت یا شدت میدان جاذبه ثقلی (گرانی) است. سیاره‌ای مانند: زمین، که به گِرد خورشید در حرکت است، مسیرش از آن‌رو بیضی شکل نیست که خورشید آن را به سوی خود می‌کشد، بلکه از آن‌رو بیضی شکل است که میدان (تورفتگی که در فضا به سبب حضور جرم خورشید به وجود آمده است) به گونه‌ای است که کوتاه‌ترین مسیر ممکنی که سیاره می‌تواند در فضا-زمان در پیش بگیرد یک بیضی است. بر اساس دو فرضیه‌ی نسبیت خاص و عام اینشتین اندازه‌های یک جسم متحرک در سمت حرکت با سرعت نور به صفر تمایل پیدا می‌کند و زمان متوقف می‌شود. به این دلیل، سرعت نور (حدود 300000 کیلومتر بر ثانیه یا به صورت دقیق‌تر 299792.5 کیلومتر بر ثانیه) به عبارتی بالاترین سرعت ممکنه است. البته سرعت‌های بالاتر از سرعت نور نیز در دنیای کوانتوم و مکانیک کوانتوم در رابطه با درگیری ذرات و فوتون‌ها توسط محققان سوئیسی ارائه شده است!

از دقیق‌ترین محاسبات انجام شده به لحاظ تئوری و حتّی با استفاده از «آیات قرآن‌حکیم»، و حرکت ماه و خورشید در یک دوره، عدد سرعت نور به دست آمده، برابر با 299792.5 کیلومتر بر ثانیه است.

﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ ۚ مَا خَلَقَ اللَّـهُ ذَٰلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ﴾؛[15]

او است خدایی که خورشید را رخشان بخشید و ماه را تابان ساخت و برایش منازلى معین کرد تا به این واسطه، از شمار سال‌ها و حساب آگاه شوید؛ خداوند متعال، همه‌ی این‌ها را جز به حقّ نیافرید! و آیات را براى مردمى که مى‌دانند و اهل دانش‌اند، به تفصیل بیان مى‌کند.

﴿وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ ۖ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ﴾؛[16]

و او است خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را به قدرت کامل آفرید؛ هر یک در فلک و مدارِ معینی شناورند.

﴿یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ﴾؛[17]

کار و اوامر عالم را به نظامی احسن و اکمل، از آسمان تا زمین سامان و تدبیر مى‌کند؛ سپس، در روزى که اندازه‌اش به حساب شما آدمیان هزار سال است، باز به سوى خود بالا مى‌برد.[18]

محاسبه سرعت فرشتگان با آیه‌ی 4 سوره‌ی معارج

با توجّه به «آیه‌ی 4 سوره‌ی معارج»، زمان برای فرشته‌های در حال حرکت، یک روز است و برای ما 000ر50 سال می‌باشد. اکنون سرعت فرشتگان اشاره شده در قرآن‌مبین را به دست می‌آوریم؟ فرمول اصلی «انبساط زمان» بر حسب سرعت به صورت ذیل است:

با جابه‌جایی فرمول، سرعت فرشتگان بر اساس انبساط زمان به دست می‌آید:

V2= C2×(1-T’2/T2)                                                                                    

v برابر سرعت فرشتگان، c سرعت نور، T’ زمان حرکت فرشتگان، T زمان حرکت آدمیان در دنیا است.

یک سال قمری، حدود 354 روز است؛ یعنی، میزان اختلاف زمان ما (000ر50 سال) با یک فرشته (یک روز) در حال حرکت برابر 50000×354= 17700000 روز است. پس اعداد را در فرمول جایگزین می‌کنیم:

V2=C2×(1-T’2/T2)

V2=C2×(1-12/(50000×354)2)=C2×(1-12/(17700000)2)

V=C×0.99999999999999840403460052985924

ضریب به دست آمده (0.99999999999999840403460052985924) نزدیک عدد «یک» است و در نتیجه سرعت فرشتگان تقریباً برابر با سرعت نور است (V≈C).

0.99999999999999840403460052985924×299792.5=299792.49999999952154154297934783

سرعت فرشتگان (سرعت محاسبه شده از طریق آیه‌ی 4 سوره‌ی معارج) تقریباً برابر سرعت نور است؛ یعنی، یک مقدار ناچیز کم‌تر از سرعت نور است که آن‌هم به قولی می‌تواند به این دلیل باشد که فرشته یک وجودی دارد و جرم‌اش صفر نیست! این موضوع، اعجاز عجیب و بسیار دقیق و شگف‌انگیز است که در 14 قرن پیش رخ داده است! و از طریق وحی و معجزه‌ی جاویدان قرآن‌مبین برای ما به ارمغان گذاشته شده است.

شکّی نیست که باید هر مسلمانی امور ضروری مذهب و دین‌اش را بداند و به آن معتقد گردد و مطابق اعتقادش عمل کند. از جمله مسائل ضروری که نص صریح قرآن‌حکیم است، مسئله معراج جسمانی پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه و آله و سلّم، و مشاهده‌ی بهشت و جهنم و عجائب ملکوت است که بیش‌تر مردم از آن بی‌اطلاع‌اند و یا خدای نکرده منکر می‌شوند.[19]

ابن عماره از پدر خود نقل کرد که امام صادق، علیه‌السّلام، فرمود: آن‌کس که چهار چیز را انکار کند، شیعه‌ی ما نیست![20]و آن‌ها عبارت‌اند از:

1ـمعراج؛ 2ـسؤال در قبر؛ 3ـخلقت کنونى بهشت و جهنم؛ 4ـشفاعت.[21]

به نکته‌ی دیگری نیز اشاره می‌گردد، در قرآن کریم آمده که بنای بهشت به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است:

﴿سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَ رُسُلِهِ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّـهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَ اللَّـهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾؛[22]

براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى که پهناى آن هم‌سان پهناى آسمان‌ها و زمین است، بر یکدیگر پیشى گیرید؛ این بهشت براى کسانى که به خدا و پیامبران‌اش ایمان آورده‌اند، مهیا شده است؛ این، بخشایشى است از جانب خدا که به هر که مى‌خواهد ارزانی‌اش مى‌دارد، و خدا صاحب بخشایشى بزرگ است.

از پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، پرسیدند: حالا که پهنای بهشت به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است، مکان جهنم کجا است؟ فرمودند: «سبحان الله، فأین اللیل إذا جاء النهار»؛ پاک و منزه است خدا، هرگاه روز آید، شب کجا باشد؟

ابوخالد قماط می‌گوید: به امام صادق، علیه‌السّلام، عرض کردم: زمانی که بهشتیان وارد بهشت و اهل دوزخ وارد جهنم شدند چه می‌شود؟ حضرت فرمودند: اگر خداوند متعال بخواهد موجوداتی را بیافریند و برای آن‌ها دنیایی را ایجاد کند، این کار را انجام می‌دهد.[23]

﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ ۖ وَ بَرَزُوا لِلَّـهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾؛[24]

آن روز که زمین، به زمینى جز این بدل شود و آسمان‌ها، به آسمانى دیگر، و همه در پیشگاه خداى واحد قهار حاضر آیند.

علامه طباطبایی در ذیل آیه‌ی فوق می‌فرماید: معنای تبدیل آن است که حقیقت آسمان و زمین و آنچه بین آن‌ها است، همان آسمان و زمین است، جز این‌که نظام جاری در آن‌ها غیر از نظام جاری در دنیا است؛ بنابراین، اوصاف زمین و آسمان تبدیل می‌شود نه خود آن‌ها؛[25] زیرا، تبدیل غیر از معدوم کردن است و بعید نیست از همین ماده و عناصری که اکنون در بنای آسمان و زمین به کار رفته است نظامی تازه ساخته و موجودات تازه‌ای آفریده شود؛ زیرا، پس از برپایی قیامت، بساط آفرینش برچیده نمی‌شود، گرچه خداوند گستره‌ی آسمان‌ها را طومار گونه درهم می‌پیچد. نسل کنونی انسان ساکن بر روی کره‌ی خاک که فرزندان حضرت آدم و حوا، علیهم السلام، به شمار می‌روند نخستین سلسله‌ی بشر نیستند، بلکه در رتبه و پایه‌های بعدی قرار گرفته و پیش از آن چندین نسل منقرض شده‌اند و پس از انقراض این نسل، دگربار آفریده‌ی دیگری بدون پدر و مادر در زمینی جدید آفریده می‌شود و این گونه گزاره‌ها نشان دهنده دوام فیض خدا است.[26]

﴿أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ﴾؛[27]

آیا از آفرینش نخستین عاجز شده بودیم؟ نه، بلکه آن‌ها، از آفرینش تازه در شکّ‌ هستند.

﴿لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّـهِ ۚ وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ﴾؛[28]

اگر این قرآن را به جای دل‌های مردم، بر کوه فرو فرستاده بودیم، بی‌شکّ از ترس و عظمت خداوند متعال آن را فروپاشیده مى‌دیدى؛ و این مثال‌هایى است که براى مردم مى‌زنیم، شاید که اندیشه کنند و به فکر فرو روند.



 

[1] بحارالانوار، ج 56، ص 191.

[2]سوره‌ی بقره (2)، آیه‌ی 285؛ (2+285=287=7×41).

[3]سوره‌ی زمر (39)، آیه‌ی 75؛ (39+75=114=19×6).

[4] سوره‌ی ذاریات (51)، آیه‌ی 4؛ سوره‌ی قدر (97)، آیه‌ی 4.

[5] سوره‌ی تحریم (66)، آیه‌ی 6.

[6] سوره‌ی انبیاء (21)، آیه‌های 26 و 27.

[7] سوره‌ی زخرف (43)، آیه‌ی 80؛ سوره‌ی یونس (10)، آیه‌ی 21.

[8] سوره‌ی معارج (70)، آیه‌ی 4؛ «معارج» به معنای درجات، مراتب، عرش بالا، است و نشانی از وجود خلقت و آفریده‌های خداوند متعال در آسمان‌ها، کهکشان‌ها و عرش‌های دیگر است.

[9] سوره‌ی اسرا (17)، آیه‌ی 1؛ بقیه‌ی جریان معراج در سوره‌ی نجم ذکر شده است.

[10]  در آیه‌ی 3 از سوره‌ی معارج به درجات خداوند متعال اشاره شده است که می‌تواند ارتباط به خلقت و موجودات و فرشتگان در آسمان‌های دیگر باشد.

[11]  اقتباس از سایت رها.

[12] Die Erklarung-von: Albert Einstein–1954.

[13] بحارالانوار، ج ۱۸، ص۲۸۲-۴۱۰؛ قِصَصُ العلماءِ میرزا محمد تـُـنـُکابُـنی، چاپ علمی-فرهنگی، سال۱۳۸۳، ص۵۵، مطابق چاپ علمیۀ اسلامیه، ص۴۷ و ۴۸؛ معراج، مرتضی جنتیان،-محمد تقی مجلسی، انتشارات کانون پژوهش، اصفهان، 1379.

[14]  «جرم متحرک» در نسبیت خاص، یک غلط مصطلح است.

[15] سوره‌ی یونس (10)، آیه‌ی 5؛

[16] سوره‌ی انبیاء (21)، آیه‌ی 33؛

[17] سوره‌ی سجده (32)، آیه‌ی 5؛ آیه‌ای که از آن برای محاسبه‌ی سرعت دقیق نور استفاده شده است؛ «الامر» به عنوان سرعت نور تعبیر شده است.

[18] یکی از دقیق‌ترین اندازه‌گیری‌های سرعت نور با استفاده از این آیه توسط فیزیک‌دان مصری، دکتر منصور حسب النبی انجام شده است. با استفاده از عدد 1000 سال (برابر 12000 ماه) اشاره شده در این آیه و حرکت ماه در یک دوره‌ی کامل م و سرعت و زاویه‌ی حرکت ماه، سرعت نور از فرمول‌های مربوطه (C×t=12000×V×T)، برابر 299792.5 کیلومتر بر ثانیه به دست می‌آید.

[19] معراج، شرح و تفسیر سوره‌ی شریف نجم، شهید آیت الله دستغیب، انتشارات ناس، 1372.

[20] اوّلین مورد آن نیز در رابطه با «نسبیت زمان» است.

[21] بحار الانوار، ج 8، ص 196، ح 186؛ «لیس من شیعتنا من انکر اربعة اشیاء: المعراج و المسألة فی القبر و خلق الجنة و النار و الشفاعة.»

[22] سوره‌ی حدید (57)، آیه‌ی 21.

[23] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ج8، ص376، ح18.

[24] سوره‌ی ابراهیم (14)، آیه‌ی 48.

[25] طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ چهارم، تهران، بنیاد علامه طباطبایی، 1370، ج12، ص91.

[26] جوادی آ‌ملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، 1381، ج5، ص534.

[27] سوره‌ی ق (50)، آیه‌ی 15.

[28] سوره‌ی حشر (59)، آیه‌ی 21.

 |+| نوشته شده در  شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 15:18  توسط احمدی فقیه 



منبع: مجله ارتباط؛ سازمان انرژی اتمی ایران، محمدامین احمدی فقیه.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی